• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : ميخواهم زينب شوم!
  • نظرات : 16 خصوصي ، 84 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    وبلاگ زيبا و پر محتوايي داري
    چند روزي است بحث عالم ملکوت را شروع کرده ام مطالعه اون خالي از لطف نيست
    منتظر نظرات انتقادات و احيانا سوالات شما هستم
    قدم به قدم با ملکوت
    پيروز باشي

    سلام به شما منتظر.

    با عرض پوزش به علت تغييراتي در قالب وبلاگ ***مَـــهـــدِي مـُـنــتَـظـَـر«عَلَيهِ السَّلامِ»*** متاسفانه تمامي لينک ها حذف شد.

    در هر صورت شما منتظر معذرت مي خواهيم.

    اللهم عجل لوليک الفرج

    عبداله بن حسن بن علي عليهاالسلام با سناد خود از پدر و جدش روايت نموده که چون ابوبکر بدستياري همکارانش دست عمال فاطمه زهرا سلام الله عليها را از فدک کوتاه نمود و بزهراي اطهر گزارش رسيد فاطمه (( مقنعه و خمار )) سر انداز بر سر پيچيده و چادر بسر انداخت و لباس دادخواهي پوشيد و با فرزندان خود و زنان اقارب و بني هاشم و قريش و بسياري ديگر از خدمتگذاران و زنان صحابه بطرف مسجد رسول الله حرکت نمود
    نظارگمان ميکردند پيغمبر است گام بر ميدارد تا وارد مسجد شد.

    ابوبکر در ميان مهاجر و انصار نشسته بود- بي درنگ پرده بين مردان و زنان را کشيدند فاطمه زهرا نخستين باري بود که پس از پدر قدم بمسجد ميگذاشت- جمعيت انبوه باحترام او ازدحام را شکافته و راهي باز نمودند و گذر گاهش را هموار ساختند
    فاطمه زهرا با اندوه فراوان بطرف قبر پدر رفت نشست و اشک فرو ريخت و صداي ناله سوزناک او بلند شد که همه را بگريه در آورد و ضجه زنان و مردان لرزه بر اندام همه انداخت
    زهراي اطهر لحظه اي آرام شد پس از آن از جاي برخاست و لب بسخن گشود حمد و ثنا گفت اما فرياد و شيون زن و مرد تا سه بار رشته سخن و خطابه او را کوتاه کرد و بامواج ضجه و نعره و جزع و فرع سپرد- دختر پيغمبر با ولايت مطلقه خود امر به سکوت داد نفس ها در سينه ها حبس شد و فرصت مناسبي براي سخنراني ايجاد فرمود آنگاه به خطبه مهيج خود شروع فرمود
    دختر والاتبار رسول خدا در ميان، هيجان مردم بحمدو ثناي پروردگار عالميان آغاز سخن فرمود و درود و تحيت فراوان بر پدرش رسول خدا فرستاد مردم بشنيدن نام (( محمد ص )) باز شيون آغاز نمودند و جزع و فرع از نو گرفتند فاطمه لحظه اي ساکت ماند تا شراره آتش فرقت دلها فرو نشست آنگاه بخطبه شروع فرمود و چنين گفت
    : www.yarane59.blogfa.com بقيه خطبه رو قدم روي چشم ما بزاريد بيايد اينجا:

    سلام عليك!

    در مورد دير اومدن و حجم كارها هيچي نمي تونم بگم ...

    فقط شما و ساير دوستان محبت خودتونو نشون مي ديد اين چند وقت... قطعا جاي شما هم در وبلاگ من و بچه ها محفوظه.

    ان شاالله كي مي ريد اين دفعه؟

    به روزم...

    يا علي

    تور فته بودي
    شايد ديگر اميدي نبود براي بازگشتت اما ايستادي...ايستادي تا بفهماني که هررفتي به معناي مرگ نيست...شايد ميخواستي بادوريت يادمان دهي که براي حفظ معشوق بايد بيشتر تلاش کرد...
    توهم قدمي بردار تا بداني به راه عاشقي بايد قدم مردانه زد
    به روزيم و منتظر حضور سبزتون
    ياحق و التماس دعا

    سلام مثل هميشه بهترين ها رونوشتي

    عالي بود

    منم تسليت ميگم

    وپيشاپيش فرارسيدن دهه فاطميه روتسليت ميگم

    اميدوارم دلمون با اونها باشه

    من آپ كردم با موضوع راز زن بودن

    منتظرحضورگرمت هستم دوست خوبمون

    ياحق

    سلام و عرض ادب

    با چهارمين بخش از شرايط و علائم ظهور به روزم.

    البته اينها همه بهانه است..........

    التماس دعا

    سلام ...به وبلاگ باهوتاهو به روز شد : با عنوان : در ذائقه اش مرگ از عسل هم شيرينتر است .......

    از اينکه نمي تونم در مورد مطلب وبلاگتون نظر بدم معذرت مي خوام ..اين روزها سرم خيلي شلوغه و فرصت چنداني ندارم ..و حداقل کاري که ميتونم انجام بدم همين به روز کردن وبلاگ و مطلع کردن شماست

    ..پيروز و موفق باشي ...

    قلب عاشق ...قلب عاشق ...!

    دردعاشق ، قلب عاشق است ..

    شنيده اي چه آرزو کرد قاسم نوجوان در کربلا ؟

    " آيا من هم جزء كشته شدگان هستم يا نيستم ؟"

    و وقتي بزرگش پرسيد :

    « كيف الموت عندك؟ »

    فورا گفت : « احلي من العسل » ، از عسل شيرينتر است.

    براستي شما پاسخي تا اين حد تکان دهنده شنيده بوديد؟

    در ذائقه اش مرگ از عسل هم شيرينتر است ...

    سلوووووووووووووووم داداش گلم كه هيش كي نداره داداش به اين با حالي داداش نقطه ضعف من اومده دستت ديگه خوبه اين مداحي ها خيلي داره با روح و روانم بازي ميكنه ها به داداش محمد علي ميگماااااا

    يا زينب يا حسين

    سلام خدمت برادر بزرگوارم

    ممنون از مطالبتون خيلي عالي بود

    ببخشيد كه دير اومدم

    تبريك ميگم اين عيد رو به شما و خانواده محترمتون

    و خيلي التماس دعا دارم

    يا زهرا يا علي

    هوالطيف

    سلام اخوي ... ببخشيد تاخير زياد بود ... يكم درگيري زياد شده بود با حزب شيطان ... (اعوذ بالله من نفسي!) ... و اما در مورد نوشتتون ... من تو وبلاگم هم گفتم ... با شنيدن نام زينب(ع) نا خودآگاه ياد كربلا مي افتم ... چه خوش گفت بسيجي شاعر : كربلا ميمرد اگر زينب نبود ... شيعه ميپژمرد اگر زينب نبود ... همين ...

    و من الله التوفيق

    يا علي مدد

    سلام... مطالب ارزنده اي رو نوشتيد... الهم اجعل محياي محمد و آل محمد و مماتي ممات محمد و ال محمد

    سلام

    تو کز سراي طبيعت نمي روي بيرون

    کجا به کوي طريقت گذر تواني کرد

    ×××××
    ابروي يار در نظر و خرقه سوخته

    جامي به ياد گوشه محراب مي زدم

    يا حق

    سلام

    يه كم دير شده ولي تبريك ما رو هم بپذيرين .

    هوالحق

    سلام

    در جواب نظرم چي فرمودين؟ نامفهوم ميزد! من تو ليست منتخباي پارسي بلاگ مي بينمتون...منتخباي امام زمان (عج) رو نديدم تا حالا.. اين يعني قدمم اومد داره؟ بحق چيزاي نشنيده و نديده! من؟ اي ول من!!

    آخه شما جدي جدي منتخبين....من چه تقصير دارم؟

    هميشه منتخب باشين

    ياحق

       1   2   3   4   5    >>    >