• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : باشه قبوله هرچي تو بگي!
  • نظرات : 9 خصوصي ، 121 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9      >
     
    سلام ....مطلبت زيبا ومتناسب با نسل امروزي بود....هم عاشقانه وهم عارفانه ...راستشوبخواي من بااين متن ات بيشترازقبليا موافقم ... چون اون مطالب همه جا پيداميشه و ازبس همه جاخوانده وگفته ميشه تاحدودي وجه واقعيشوازدست داده ....نسل حاضر بيشتر معناخواه و عاشق معناست اما زبان خاص خودشولازم داره ..براي همزباني با نسل فعلي بايد بزبان خودش حرف زد و ازراه درست وعمل درست باهاشون همراه وهمدل شد (اين نظر شخصي من بود وشرمنده كه بااين صراحت عنوان كردم )----ازاومدنهات به معنا و حضوربامعنات ممنونم .....موفق باشي و سربلنددرهمه امور.............يامهدي ادركنا

    خودت را معرفي كن

    گفتم:«اگر بخواهي در چند جمله خودت را معرفي كني و بگويي چه كسي هستي، چه مي‌گويي؟»

    گفت:«من ...»

    گفتم:«نه. صبر كن. كمي فكر كن و بعد بگو».

    كمي مكث كرد و گفت:« اسم من ... است. من فرزند ... هستم. شغل من ... است.
    تحصيلاتم ...»

    گفتم:«نه، نه، اين‌جوري نه. يك كمي از اين سطح بيا بالاتر و كلي‌تر نگاه كن».

    گفت:«خوب، من موجودي هستم در بين موجودات ديگر كه از قدرت كلام و تفكر برخوردارم و ...»

    گفتم:«بازهم نشد. باز هم از اين سطح برو بالاتر».

    مكث ديگري كرد و گفت:« خوب، چه بگويم، مي‌گويند در كتب مقدس آمده كه انسان در اصل روح است و ... مي‌گويند كه از روح خدا در او دميده شده و ... ديگر اين‌كه مثلاً انسان جانشين خدا بر روي زمين است و ...»

    گفتم:«صبر كن. چه شد؟ حالا كه خواستي اصليت وجودت را بيان كني اين‌طور به تته‌پته افتادي؟»

    گفت:«نمي‌دانم شايد به‌خاطر اين‌كه اين‌ها را فقط شنيده‌ام و درك روشني‌ از آن ندارم»

    گفتم:«و آن را لمس نكرده‌اي و به تجربه در نياورده‌اي و حتي برآن فكر هم نكرده‌اي و ...‌»

    گفت:« نه اين‌طورها هم نيست. گاهي بر آن تفكر كردم ولي خوب ...»

    گفتم:« ولي خوب دغدغه تو نبوده است. اما اگر به‌واقع باور كني كه تو مي‌تواني جانشين خدا بر روي زمين باشي، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ چه تغييري در زندگي تو پيش خواهد آمد؟ تو واقعاً چه خواهي شد؟ تا به‌حال چقدر جدي به اين موضوع نگاه كردي كه « من كي هستم»؟»

    گفت:«راستش را بخواهي تا به‌حال خيلي جدي به اين موضوع نگاه نكردم چون وقتش را ندارم. خوب مي‌داني مشكلات زندگي زياد است و انسان گرفتار اين مشكلات و ...»

    گفتم:«خوب اگر ايمان داشته باشي كه با شناخت خود نيمي بيشتر اين مشكلات رنگ خود را مي‌بازند چه؟»

    گفت:«نمي‌دانم تا به‌حال اين‌طوري به اين موضوع نگاه نكردم».

    گفتم:«خوب پس اگر خواهان حل مشكلات خودت به بهترين شكل هستي، هر چه زودتر شروع كن».

    گفت:«باشد. قبول، ولي از كجا بايد شروع كنم؟»

    گفتم:«خيلي ساده. مراقبه بر «من كيستم؟» را به زندگي‌ات اضافه كن. بدان كه هر اتفاقي كه بيافتد ضرر نخواهي كرد».

    گفت:«رفتم كه آن را آغاز كنم».&nbs

    اين بار هم عالي بود

    التماس دعا

    حالا اينكه تو وقتي مياي مينويسي بايد خجالت بكشي هيچي ما رو بگو كه هر وقت ميايم اينجا يه هوايي بخوريم بايد زود قيد اينترنت و بزنيم دنبال يه سجاده بگرديم بلكه !!!!

    سربلند و پيروز باشد

    در پناه خداوند

    سلام.

    باشه...

    هر چي اون گفت... قبول!!!!!!!!!

    بي اما!!!!!!!!!!

    خب؟!

    يه عالم التماس دعاهاي قشنگ

    سلام عالي بود .....واقعا مي گم

    سلام

    اگه باتبادل لينك موافقين

    سلام

    عاشق بودن خيلي سخته پس نبايد اسم هر محبي رو گذاشت عاشق چون اون وقت مي شه تجاوز به حريم عاشقي كه خيلي بد ميشه.

    اگه اوني كه با خدا حرف مي زد واقعا عاشق بود ديگه تو كار ش اما و اگر وجود نداشت.

    زيبا بود و تكان دهنده موفق باشي

    سلام به شما

    قبل از اينکه متنتون رو بخونم ميخواستم اول يه عذرخواهي بابت اين همه سرنزدن داشته باشم ولي با خوندن متنتون ... با قياس کردن مطالب شما با خودم و کارهام... همه ي حرفهام يادم رفت ...

    درسته ... هممون اينطوري هستيم ...
    از طرف خودم ميگم ... انگار از خدا طلبکاريم ... تا چيزي بهمون ميده ، تا گره اي از مشکلاتمون باز ميکنه يادمون ميره همون آدمهايي بوديم که توي سختي با اشک و ناله مي رفتيم به درگاهش ...

    ميخوايم براي کارهايي که خدا بهمون ميگه انجام نديم هم تبصره و قانون بذاريم ...
    نميدونم اين مواقع انصافمون کجا ميره ...
    به قول شما همش يه اما توي کارمونه
    کي بشه که اين اما آوردن ها يه بار کار دستمون بده ، فقط خود ِ خدا ميدونه و بس ...

    اللهم عجل لوليك الفرج و العافية و النصر و اجعلنا من اعوانه و انصاره و شيعته

    يا حق ...


    سلام اين همون قالبيه كه من گفتم اين خدا خداييه كه من ساختم و دوست دارم باشه نه اون خداي واقعي البته به يه زبون ديگه ميگن بت پرستي ولي ساده اش اينه كه من اوني كه دوست دارم و در خدمتم باشه رو مي پرستم نه خالق هستي رو آسون بود دوستم يا من دارم بزرگ ميشم يا شما داري به يه زبوني مي نويسي من بفهمم ممنون

    «اگه من رو دوست داري فقط گناه نكن.»

    همه متن يك طرف ، اين جمله يك طرف...« گناه نكن...»

    سلام

    از اينكه باحضور سبزتان وبلاگم را بهاري كرديد ممنون

    موفق باشيد

    سلام... واي اگر پس امروز بود فردايي! كه حتما هست! پس واي واي واي...

    به نام حضرت دوست

    بغض امان مرا گرفته

    برادر عزيز استاد محمد علي

    در زيارتت و در كنار امام رضا (ع) براي من هم از خدا طلب مغفرت نما

    **********

    فيا مولاي و يا موملي و يا منتهي سولي فرق بيني و بين ذنبي المانع لي من لزوم طاعتک .

    با تو ام اي مولاي من ، اي خاستگاه همه ارزوها و اي نقطه اوج و پايان خواسته ام! تو خود طلسم پيوندم را با خودت بشکن! و ميان من و گناه من - که مرا از پايبندي به اطاعت ات باز ميدارد - جدايي بيفکن!

    از دعاي ابوحمزه ثمالي

    در پناه حضرت دوست

     <    <<    6   7   8   9      >