الا که راز خدايي، خدا کند که بيايي
تو نور غيب نمايي، خدا کند که بيايي
شب فراق تو جانا خدا کند به سرآيد
سرآيد و تو برآيي، خدا کند که بيايي
دمي که بي تو سر آيد خدا کند که نيايد
الا که هستي مايي، خدا کند که بيايي
فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها
تو دست عقده گشايي، خدا کند که بيايي
ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن
تو دست عدل خدايي، خدا کند که بيايي
نظام هر دو جهاني امام عصر و زماني
يگانه راهنمايي، خدا کند که بيايي
تو مشعري عرفاتي، تو زمزمي تو فراتي
تو رمز آب بقايي، خدا کند که بيايي
دل مدينه شکسته حرم به راه نشسته
تو مروه اي تو صفايي، خدا کند که بيايي
به سينه ها تو سروري به ديده ها همه نوري
به دردها تو دوايي، خدا کند که بيايي
ترا به حضرت زهرا، بيا ز غيبت کبري
دگر بس است جدايي، خدا کند که بيايي
<<سزد ز غصه بميرم من ، ز درد و غربت و تنهائي
هميشه ذکر فرج دارم ، ولي چرا تو نمي آيي؟>>