بسم اللّه الرّحمان الرّّحيم
هر چند پرشکسته شدي و نميپري امّا هنوز، مثل هميشه تو سروري
شکر خدا که پاشدي و راه ميروي انگار فاطمه کمي امروز بهتري!
حتّي براي دلخوشيِ ما... چه خوب شد مشغول کارِ خانه شدي روز آخري
شانه زدي به موي پريشان دخترم مي خواستي نشان بدهي باز مادري!
با اين قنوت نا متعادل چه مي کني داري دعا به خانهي همسايه ميبري!؟
هر چند خنده ميکني از ديدنم، ولي با طرز راه رفتن خود گريهآوري
زهرا! تو را قسم به دلم احتياط کن وقتي که دست جانب دستاس ميبري
کمکم بساط زندگيام جمع ميشود آخر نگاه مي کنيام جور ديگري ....
ـــــــــــــــــــــ
شاعر: علي اکبر لطيفيان
التماس دعا!