• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : شكر كه قبرش(س) مخفيست
  • نظرات : 16 خصوصي ، 120 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8      >
     
    سلام
    اين ايام را تسليت مي گم
    يا حق

    السلام عليك ايتها المظلومة المغصوبة

    السلام عليك ايتهاالمضطهدة المقهوره

    السلام عليك يافاطمة بنت رسول الله

    عرض تسليت حقير رو پذيرا باشيد.مطلبي با عنوان وهابيت خطرناكتر از بربريت تو وبلاگ گل نرجس و سايت موعود به آدرس زير نوشتم اگه فرصت كرديد بد نيست بخوني حاجي.

    بابت عكس ها بايد احسنت گفت.دل ما رو هوائي كردي.راستي حاجي ما كه رفتيم شب جمعه ها حرم حضرت امير(ع) رو تو نجف مي بستند.خوش به حال شما كه توفيق درك اين شب رو دركنار حرم حضرتش داشتي.اين هم از عنايت خاصه ايشان به شما بود.

    خيلي مخلصيم.ياعلي

    سلام -

    زيارتتان قبول منم به عنوان يك بچه سيد خيلي حالم گرفته است

    پس منم خيلي هم حرف ديگري ندارم بنويسم

    خوب شد گفتيد كه تا اين جمعه حد اقل گناه نكنم تا امام را ناراحت نكنم

    خداي مادرم به همه ما توفيق خدمت گذاري به مولايمان

    حضرت بقيه الله الاعظم را در عصر غيبت و ظهور بدهد.

    پاسخ

    سلام. انشاءالله بتونيم از پس اين تعهدي که داديم بربياييم... و دل آقا رو نسوزونيم. يا علي
    سلام
    حدود دو ماه است که به اينترنت سر نزدم از اينکه نرسيدم به وبلاگت سر بزنم معذرت مي خواهم
    الان آپم خوشحال مي شم بازم به من سر بزني[گل][گل][گل][گل][گل]
    پاسخ

    سلام!!! ؟؟؟ ميام. يا علي
    سلام
    امروز هر كاري ميكنم اروم و قرار ندارم صدا مي ايد تو خيابونها دسته هاي سينه زني راه افتادند و دارند يه جوري دلهاشون رو روانه بقيع مي كنند.
    صدا و سيما هم كه عزا و عزا و عزا ست.دل من كجاست نمي دونم شايد بقيع شايد قم شايد هم كنار پنجره فولاد اقاست نمي دونم اومدم اينجا دوباره گوش كنم شايد بفهمم امروز دلم بهانه جا رو ميگيره .از ديروز تا الان بهانه گيري هاش تاب از كفم برده داغونم كرده صبر و قرارم تموم شده .

    ديروز يه بچه ديدم گوشه مقام صاحب الزمان شهرمون نشسته بودو سر به ديوار گذاشته بود و با اون چشمهاي كودكانه ناز ميكرد و اشك ميريخت تو صداي ضعيفش ميگفت ميخوام ،نمي دونم چي ميخواست فقط ميگفت ميخوام، يهو بغضم تركيد گفتم اي كاش الان بچه بودم و من هم ميگفتم ميخوام،آقام رو ميخوام اي كاش ميشد من هم اينجوري برا اقام ناز كنم گفتم اقا جون دلم رو سپردم ها هر جا وارد و خارج ميشي من هم ميخوام با شما باشم .گوشه عباتون رو بگيرم تا گم نشم .آقا جون من هم ميخوام ببين اين كودك دلم چطوري بهونه ميگيره اقا جون يه كاري بكن ديدم مادر دختر بچه بهش گفت بيا عزيز دلم چي ميخواي؟؟؟؟ قربونت برم ،يه لحظه حس حسادت به اون بچه تمام وجودم رو گرفت گفتم اقا ديدي اين بچه به مطلبش رسيد پس من چي ؟ امشب رو سفره عزاي مادرت راهم نميدي؟امشب جرات پيدا كردم كه بگم دلم ميخواد دستم رو تو دست شما بزارم و هر جا ميرين باهاتون بيام اين جرات رو از من نگير ،ديوونه يه روزي ديوونگي خودش رو بروز ميده ديگه، امشب نهايت ديوونگي منه ،امشب نهايت ديوونگي منه،امشب نهايت ديوونگي منه..................
    انشاالله 14 تير ماه راهي مشهديم اگر تو اين مدت معرفتي و يا لياقتي كسب كرده باشم ميتونم از زيارت اقا چيزي برگردونم و يا جايي براي خودم از شفاعت اقا پيدا كنم .از الان التماس دعا دارم چون شما مدتهاست گوشه عباي اقا تو دستتونه يا نه مدتهاست دستتون تو دست اقاست اونجا آبرو داري، يا حق
    سري بزني خوشحالم ميكني اونجا خونه خودته ميدونم دعوت نميخواد،پس اين دلخوشي رو ازمن نگير

    با عرض سلام و تسليت فرا رسيدن سالروز شهادت خانم فاطمه زهرا (س)

    نمي دانم چه عرض كنم!!!!

    داغ او بحديست كه نمي توان سخن گفت...

    از ديشب تا حالا به شعر اول وبلاگتان فكر ميكنم . راستش من هم خدا را شاكرم زيرا اگر چنين جسارتي بر مرقد خانم مي كردند شيعه بايد دق مي كرد...

    هنر نمايي متعهدانه قلم توانايتان من را ياد شعري انداخت كه شرح حال خانم زينب است. آنجا كه مي فرمايد:

    طفل بودم كه گل خاطر من پژمرد و مرد

    پيش من در پس در مادر من آزردند

    ريسمان بسته به مسجد پدرم را بردند...

    خدا خيرت دهد.

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام حاجي!! شما که اينقدر فعال هستيد و به همه جا سر ميزنيد و دوستان رو شرمنده ميکنيد لطف کنيد دوستان رو هم از قلم با برکتتون بهره مند کنيد. هميشه سر ميزنيم به اميد يک متن جديد!! يا علي

    سلام و عرض تسليت

    درد و دل با مادر زياده اما....

    از بابت عكسها هم بسيار سپاسگزارم. انگار يه سفر روونمون كردين كربلا. خدا خيرتون بده.

    به روزم:

    مادر! نشناختمت.

    التماس دعا

    سلام ببخشيد اين قدر دير شد دوشب پيش رفتم حرم و پيامتون را دادم

    نمي دونستم كدوم زيارت را دوست دارين خودم به نيابت از شما زيارت امين الله را خوندم

    خيلي خوشحال شدم كه آقا ي مهربون دوباره شما رو طلبيده مي خواين حتما سلام هايي را كه از كربلا و نجف آورديد به آقامون برسونيد...

    ما براي زائرهاي امام رضا هر كاري كه بتونيم انجام ميديم پس هر فقط اومديد خواستيد خبرمون كنيد

    متن هايتان مثل هميشه جالب و خوندني بود

    سلام عليكم .حرفهاي اين پستتان بوي غريبي ميدهد .انصافا شكر كه قبرشان مخفي ست .وگرنه شيعه بيشتر از اين تاب شرمندگي رو نداشت .

    التماس دعا .ياحق

    پاسخ

    سلام. هميشه اهل بيت غريب بودند. سخن از اهل بيت هم سخن غريبانه اي است مخصوصا اگه درمورد شهادت حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها باشد يا علي
    زيارت كربلا تا به حال نصيبمان نشده اما وضوح و زيبايي عكس ها ما را با خود برد خدا حفظتون كنه
    و عرض تسليت
    پاسخ

    سلام. انشاءالله يک روز قسمت بشه با هم بريم. همه ي وبلاگيها... چه حالي ميده! يا علي

    بنام خدا
    با سلام
    ممنون كه سر زديد و ببحشيد كه دير خدمت رسيدم .
    از مطلب زيبايي كه نوشتيد مثل هميشه بهره بردم .
    ايام شهادت بي بي دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) ، ارتحال جانسوز حضرت آيةالله العظمي فاضل لنكراني و فاجعه غم انگيز حرمين عسكريين را به شما تسليت عرض مي نمايم .
    موفق و سربلند باشيد .
    التماس دعا

    السلام عليك ايتها الصديقة الشهيدة

    سلام برادر

    شب محزونيه

    شب

    شب ز اسرار علي اگاه است!

    امشب مولامون چجوري صبح كرد؟

    كي ميتونه بفهمه حتي

    تسليت ميگم...

    اي كاش مدينه درو ديوار نداشت..

    لعنت خدا بر قاتلين حضرت زهرا (س)

    ..................

    يا مولا

    مادرم

    سلام و عرض تسليت

    نميدونم چرا چنين شبي بايد گذرم به ابنجا برسه و شب شهادت مادرمون کربلاي مدينه رو به ياد بيارم و ...

    امشب به ياد داشته باشيم، وقتي در دل کوچک و غمزدة ما، دور از مدينه، چنين غوغايي است، در دل منتقم خون مادرش چه مي گذرد...

     <    <<    6   7   8      >