برادرگرامي سلام
گويند: يكي از علماي نامي انجمني داشت.يكي از ان انجمن برخاست و گفت اي شيخ دلي داشتم تازه و روشن ووقتي صافي و روزگاري با نظام؛ آه! روزگار برمن بشوريد و آن وقت صفا و روزگار از من برفت! اكنون تدبير چيست؟ شيخ فرمود:اي جوانمرد بنشين كه ماهمه دراين ماتم نشسته ايم!!!من فكر ميكنم قلب سليم داشتن هم روزي هست كه خود خدا به بنده اش ميده،حالا كه قلب حرم خداست پس روزي رو داده شده بايد بحساب بياريم. پس چي ميمونه؟ درسته!همين كه بگرديم و پيداش كنيم.آخه هر روزي كه خدا داده در چند مورد استفاده ميشه حالا تشخيصش هم يه قلب سليم و سالم ديگه ميخواد! آگه بخوايم مثال بزنيم در كمترين تشبيه ميشه يه پياز رو مثال زد. اولش كه پوست هست نازك و شفافه،اما اين پوست شفاف رو نميشه ملاك درون قرار داد.ميبينم لايه ي بعد پوست ضخيمتره اما مدامي كه وارد لايه هاي داخلي ميشيم لايه ها ظريف تر و شكننده تر و شفافترميشن.كه ميشه گفت لايه ضميم رويي از همين لايه هاي ضريف تغذيه ميشه حكايت قلب هم همينه يه چيز لطيف و ظريف انقدر كه حرمتِ حرم خدا بودن رو بهش دادند.اما دل كه تنها نيست پس نفس و روح چي ميشن؟! دل از اين دوتا تغذيه ميشه ديگه!در تفسير ايه 71سوره نحل كه خدا فرموده:و الله فضَّلَ بَعضَكُم علي بَعضٍ في الرّّزق.گفتند:روزيِ نفس،گروهي را توفيقِ طاعت دهد و گروهي را رسواي معصيت كند.