خانه رحمت
بس كه تو مهربوني ، حرف دلم رو مي دوني
گداي قديمي رو از تو خونت نمي روني
بس كه تو مهربوني ، ما رو جواب نمي كني
دل سوخته ما رو ديگه رها نمي كني
بس كه تو مهربوني ، پرده پوشي و غفاري
گناها رو مي بيني ، به رو خودت نمياري
بس كه تو مهربوني ، مي بخشي ما رو با نگاه
مهربوني تو ، پُررو كرده ما رو به گناه
مهربون ، ما كه بدون دعوتت نيومديم
جز به اميد عطا و رحمتت نيومديم
تو خودت گفتي بيا در خونم ، ما اومديم
با وجودي كه مي دونستي ماها خيلي بديم
آي تو كه مهربوني ، بيا و امشب بخرم
كاسه گدائيمُ پر كن ، با دست پُر بِرم