سلام
طاعات و عباداتتون قبول
نمي دونم چي بگم ولي يه شعر رو هميشه با خودم زمزمه مي كنم در مورد رفيقمون كه فراموشش مي كنيم و دلمون باهاش نيست.......به قول شما هيچ بهونه اي هم نداريم جز غفلت خودمون
من از تو كه هميشه هزار گله دارم
نگاه كردم وديدم چقدر فاصله دارم
چقدر جمعه گذشته از آن زمان كه تو رفتي
چه ندبه ها كه نخواندند شيعيان كه تو رفتي
كجاست منتظر تو؟! چه انتظار عجيبي
تو بين منتظران هم عزيز من كه غريبي
عجيب تر كه چه آسان نبودنت شده عادت
چه كودكانه سپرديمدل به قصه قسمت
چه بي خيال نشستم چه كوششي ، چه وفايي
فقط نشستم وگفتم خدا كند كه بيايي
در اين شب هاي عزيز براي فرج هر چه زودتر و سلامتي مولامون دعا كنيم
حقير رو هم از دعاي خيرتون محروم نكنيد
اللهم عجل لوليك الفرج