سبزتر از بهار
طلوع مي?کند آن آفتاب پنهاني
زسمت مشرق جغرافياي عرياني
دوباره پلک دلم مي?پرد، نشانه چيست؟
شنيده?ام که مي?آيد کسي به مهماني
کسي که سبزتر است از هزار بار بهار
کسي، شگفت کسي، آن چنان که مي?داني
تو از حوالي اقليم هر کجاآباد بيا
که مي?رود شهر ما رو به ويراني
در انتظار تو تنها چراغ خانه ماست
که روشن است در اين کوچه?هاي ظلماني
کنار نام تو لنگر گرفت کشتي عشق
بيا که نام تو آرامشي است توفاني
........ مرحوم قيصر امين پور
خدا رحمتش کنه. واقعا شاعر بود.
نيک ياور محمدعلي آقا
ســـلاااام
دوست عزيز مطالب قشنگ شمارو خوندم و مرا در تنهايي خود به گرداب سوالات پيش آمده برد
دوست من آدمي زاده تفکرات خود است و در زندگي هر آنچه بخواهي از درونت در خواهد آمد.
لقد خلقنا الانسان في کبد
(بلد/4)
فتوکل علي الله انک الي الحق المبين
(نمل/79)
حال به گفته بزرگي رسيده ام که در تمامي زندگي خود شايد آنرا به ياد نياورم.
ما براي چه آمده ايم؟
هر کسي خود را بشناسد خداي خود را نيز شناخته است.
ما براي چه آمده ايم؟
$("div.commhtm img").each(function () {
if ($(this).attr("em") != null) {
$(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif");
}
});