تا ابد گويم كه حق يا هو مدد
يا رضا يا ضامن آهو مدد
روح والاى محمد آمده
رحمت موصول و ممتد آمده
آسمانها زير پايش آشناست
او رضا سلطان ملك ماسواست
محور هفت آسمان نامش بود
آب، خود لب تشنه جامش بود
گر حيات عالم از آب است و بس
بودهاش نام رضا فرياد رس
آب خود خلق دو چشم يار ماست
اين سبب ساز بقا عبد رضاست
خاك هم تا زير پايش جا گرفت
بهر خلق شيعيان معنا گرفت
قبله هفتم، گل مه رو مدد
يا رضا يا ضامن آهو مدد
اى تسلط يافته بر جان ما
جان ما جانان ما سلطان ما
هر كه را خواهى تو نوكر مىكنى
بر صفات خويش مظهر مىكنى
با نگاهت شرح صدرش مىدهى
حمل قرآن را ميسر مىكنى
ظرف دنيا بر عطايت كوچك است
لطف خود را روز محشر مىكنى
درگشا از قلعه گمراهيم
اى كه فتح دل چو حيدر مىكنى
كِى به خود با ياد زهرا سوختيم
اين تويى كه ياد مادر مىكنى
اين لياقت كو، كنارت زيستن
اين عطا را بر كبوتر مىكنى
اي راهب كليسا ديگر مزن به ناقوس
خاموش كن صدا را نقاره مي زند توس
آيا مسيح ايران كم داده مرده را جان
جاني دوباره بردار با ما بيا به پابوس
خورشيد آسمان ها در پيش گنبد او
رنگي ندارد آن جا چيزي شبيه فانوس
روياي نا تمامم ساعات در حرم بود
باقي عمرم اما افسوس بود و كابوس