حسين تشنه ي لبيک بود و نه آب، ولي افسوس که بجاي افکارش، زخمهايش را نشان دادند و بزرگترين درد او را بي آبي معرفي کردند.
نيك ياور آقاي محمد علي
سلام
چند وقت بود وبلاگتون باز نميشد
نميدونم مشكل از طرف من بود يا نه... به هر حال خوشحالم كه تونستم بازم نوشته هاي قشنگتون رو ببينم
به نظر من در خصوص دعوت كردن سيدا الشهدا بزرگترين عامل گناه نكردن است كه مهمترين اونها چشم هست با چشم ميشه خيلي کارا کرد بايد مراقب بود . نگاه=گناه=ن.ا.گ.ه. نمي دانم با چشمانم چه کردم... ! در اين روزها فكر ميكنم اشکهايم به سختي مي آيد... گفتم دو بيت شعر بنويسم ...التماس دعا. من هر چه ديده ام ز دل و ديده ديده ام گاهي ز دل بود گله گاهي ز ديده ام در ضمن: يک چشم زدن غافل از آن ماه نباشي شايد که نگاهي کند آگاه نباشي