• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : ما هم زُهير هستيم!
  • نظرات : 16 خصوصي ، 104 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    با سلام و عرض ادب

    عزاداريهايتان قبول حق انشالله

    موفق باشيد التماس دعا [گل][گل]

    سلام برادر خوبم

    راستش اصلن گرفتار نبودم

    نميدونم چرا به روز نكردم!

    چشم

    به روز شدم:

    روزگار غريب

    ..

    ممنون كه سر ميزنيد

    از لطفتون ممنونم

    در پناه خدا

    يا علي

    سلام

    خيلي بجا و مفيد بود كاملا استفاده كردم.

    اميدوارم كه معرفت اهل بيت روز به روز در ما بيشتر وبيشتر شود.

    اللهم الرزقني شفاعه الحسين.

    ياعلي

    التماس دعا

    از بازديد حضرتعالي صميمانه سپاسگذارم.

    انشاء الله عاقبت بخير شويد.با شما هم عقيده ام.

    غلامي

    به نام حضرت دوست

    سلام مومن خدا

    سلام شيعه علوي

    سلام منتظر المهدي

    سلام برادر

    ميدانم كه كوتاهي كردم در لبيك به دعوت شما

    واقعه عاشورا از آن هنگام كه شروع شد

    و تا هنگامه ظهور هموراه الگوي تمام حركتهاي آزادي بخش بوده

    آزادي از سيتره حاكمان زورگو و جبار

    آزادي از سيتره نفس بر عقل

    آزادي از سيتره عقل حسابگر بر قلب

    آزادي از شر آزادي

    تا هنگامي كه عبد شويم

    عاشورا درس آزادگي به من آموخت

    در پناه حضرت دوست

    سلام گرامي

    عاشورا و بزرگ ان روز و همي ان وقايع درس است و عبرت

    براي ازاد بودن و سر بلندي

    شب مثال درياست
    و ستاره ها در آن مرواريد
    قايقي لازم نيست
    غرق بايد شد در اين بحر غريب
    دست و پا لازم نيست
    اندکي آرامش
    و کمي هم رويا
    خوب مي شد من و تو تا ته دريا برويم
    يک عدد مرواريد از ميان صدف ساکت ابر برداريم
    و نگاهش بکنيم
    و نگاهش بکنيم
    تا دم صبح..

    امروز غزه زمين کربلاست و زمين بلا براي تو امتحان و آزمايشي بيش نيست چون خداوند هيچ کس را ناآزموده رها نخواهد کرد ...

    راستش رو بخواين همين كه خوندنش رو شروع كردم نتونستم تا آخرش رو نخونم.

    يعني ميشه ما هم مثل زهير باشيم؟!....

    با خودم فكر مي كردم اگه بعد از عاشورا اهل بيت اسير قاتل هاي مولا امام حسين (ع) بودن حالا مولاي زمان ما اسير دست گناهان ماست............

    سلام!

    متاسفانه اين روزها كم به اينترنت سر مي زنم و هنوز نرسيدم متنتون رو بخونم در اولين فرصت مي خونمش.

    راستي نه! آدرس جايي كه مداحي و مولودي داشته باشه به دستم نرسيد. ممنون ميشم دوباره بفرستينش.

    سلام برادر خوب و بزرگوارم ...واقعا همينطوره که فرموديد ..
    معرفت مومن رو مطيع و عاقبت بخير مي کند .
    خدايا چنان کن سر انجام کار که تو خشنود باشي و ما رستگار ..
    سلام مجدد! دستم داره ميسوزه! سوختم..سوختم...خيلي داغه...پست جديد رو ميگم! قسمت دوم نكته هاي نگفته روز عاشورا به روز شد(محض اطلاع!)...يازهرا...

    سلام عليكم!

    راستش يه مطلبي درباره زهير ديدم، گفتم بد نيست اينجا بيارم:

    نصيحت زهير به سپاه يزيد در روز عاشورا:

    يکي از راويان لشگر عمر بن سعد به نام « کثير بن عبدالله شعبي » نقل مي کند که صبح عاشورا، زهير بن قين در حالي که سوار بر اسب بود و لباس جنگ بر تن داشت، به سوي لشگر عمر بن سعد آمد و خطاب به آنان گفت:
    اي کوفيان! از عذاب خدا بترسيد. حق مسلمان بر مسلمان اين است که برادرش را نصيحت کند. ما اکنون برادريم و تا پيش از جنگ، بر يک دين و آيين هستيم.
    اما وقتي کار به جنگ بکشد، شما يک امت و ما امت ديگري خواهيم بود. خدا ما را به وسيله خاندان رسولش در آزموني بزرگ قرار داده و ما را خواهد آزمود.
    من شما را به ياري اين خاندان و ترک ياري يزيد و عبيدالله بن زياد فرا مي خوانم؛ زيرا شما در حکومت اينان جز سوء رفتار و قتل و کشتار و به دار آويختن حافظان قرآن همانند « حجر بن عدي » و اصحاب او و « هاني بن عروه و امثال او نديده ايد.
    سپاهيان عمر بن سعد به زهير ناسزا گفتند و عبيدالله را مدح و دعا کردند. سپس گفتند:
    ما از اين جا نمي‌رويم تا حسين و يارانش را بکشيم، يا آنها را نزد عبيدالله ببريم.
    زهير گفت:
    اي بندگان خدا، فرزند فاطمه به محبت و ياري شما سزاوارتر از پسر سميّه (عبيدالله بن زياد) است. اگر او را ياري نمي‌کنيد، دست خود را به خون او آلوده نکنيد. رهايش کنيد تا يزيد هر گونه مي‌خواهد با او رفتار کند. به جان خودم سوگند، يزيد بدون کشتن حسين نيز از شما خشنود خواهد بود.
    در اين هنگام، شمر تيري به سوي زهير پرتاب کرد و گفت:« ساکت باش! خدا صداي تو را فرو نشاند، ما را خسته کردي بس که سخن گفتي!»
    زهير در پاسخ گفت:
    من با تو سخن نمي‌گويم، تو حيواني بيش نيستي! من گمان ندارم حتي دو آيه از کتاب خدا را بداني. مژده باد تو را رسوايي روز قيامت و عذاب دردناک الهي!
    شمر گفت:« خدا تو و امام تو را پس از ساعتي خواهد کشت.»
    زهير گفت:
    مرا از مرگ مي ترساني؟! به خدا سوگند شهادت با حسين عليه السلام در نظر من از زندگاني جاودانه با شما بهتر است.
    آن گاه رو به مردم کرد و با صدايي بلند گفت:
    اي بندگان خدا، اين مرد درشتخوي، شما را نفريبد. به خدا سوگند، شفاعت رسول خدا هرگز به گروهي که خون فرزندان و خاندان او را بريزند و ياران آنها را بکشند، نخواهد رسيد.
    آن گاه مردي از ياران امام بانگ برداشت:
    اي زهير! باز گرد. امام مي فرمايد: به جان خودم سوگند، همان گونه که مؤمن آل فرعون قومش را نصيحت کرد، تو نيز در نصيحت اين گمراهان وظيفه‌ات را انجام دادي و در دعوت آنها به راه مستقيم پافشاري کردي، اگر سودي داشته باشد.
    منابع:

    • قصه کربلا، ص 265.
    • کامل ابن اثير، ج 4، ص 63.
    • نفس المهموم، ص 243 و 123.

    با سلام و عرض ادب


    عزاداريهايتان قبول درگاه حق انشالله

    التماس دعا [گل]

    سلام برادر گرامي

    ممنون از دعوتت وممنون از اطلاعاتي كه در اختيار ديگران ميگذاري

    من به شخصه قضيه جناب حر ووهب ومادرش را شنيده بودم اما متاسفانه شايد به خاطر كوتاهي خودم قضيه زهير را نشنيده بودم

    اما اي كاش

    بله حرف شما كاملا متين كه ميگويند كاش امام حسين هم نگاهي به مابياندازد

    امام حسين به همه محبينش نگاه مياندازد اما كو اون چشمي كه لايق اون نگاه باشه واون رو حفظ كنه

    التماس دعا

    سلام.

    خسته نباشيد.

    جالبه! من شخصيت (حر )رو خيلي دوست دارم.

    شايد چون زياد درمورد زهير نميدونستم.ولي اطلاعات خوبي داريد .

    نكته ي دوم كه بهش اشاره كرديد خيلي فكرمنو به خودش مشغول ميكنه.

    وهميشه بهش فكر ميكنم.شايد به قول شما ماهم زهير هستيم يا مي توانيم باشيم.

    موفق باشيد والتماس دعا.

     <      1   2   3   4   5    >>    >