خوش بود زماني که به دل ياد تو سر شدغم بود نشاطي که ز هجر تو به سر شدهامون رخم دوش ز غرقاب نگاهماي دل تو نبودي که ببيني که چه تر شداي جان تو گذشتي و چه داني چه کشيدمبالله ز فراقت همه عمر هدر شدبنهادهاي ار راه رهايي به جداييدل هم پي دلدار هم آغوش سفر شداندوه و پشيماني اگر نيست به رخسارما زنده به آنيم که با ياد تو سر شدمن کودک شادان و غزلخوان پگاهمکيني نه به شب هست ازيرا که سحر شدجلوه همه عمر غزل گفت و قلم زدآخر ز پي يار هم آواز سفر شد
زيارت قبول.خوش به احوال شما.