
باسلام
آب زمزم در دل صحرا خوش است
باده نوشي از کف مولا خوش است
فاش مي گويم که مولايم عليست
آفتاب صبح فردايم عليست
هر که در عشق علي گم مي شود
مثل گل محبوب مردم مي شود
تا علي گفتم زبان آتش گرفت
پيش چشمم آسمان آتش گرفت
آسمان رقصيد و باراني شديم
موج زد در يا و طوفاني شديم
بغض چندين ساله ي ما باز شد
يا علي گفتيم و عشق آغاز شد
يا علي گفتيم و دريا خنده کرد
عشق مارا باز هم شرمنده کرد
يا علي گفتيم و گلها وا شدند
عشق آمد، قطره ها دريا شدند
ياعلي گفتيم و طوفاني شديم
مست از آن دستي که مي داني شديم
ياعلي گفتيم و طوفان جان گرفت
کوفه در تزوير خود پايان گرفت
از سکوت و گريه سرشارم علي
تا هميشه دوستت دارم علي
باتشكر