باسلام
پاداش طالبان رضاى حق
هركس كه عمل به رضاى من كند، سه خصلت به او مى بخشم كه همواره با آنها به سر مى برد:
به او نحوه شكر گزارى را مى آموزم كه هرگز آميخته با جهل و نادانى نباشد.
و به او ذكر و ياد خودم را به گونهاى مى آموزم كه هيچ گاه فراموشى از ياد من براى او حاصل نشود.
و به او عشقى مى دهم كه هرگز محبت ديگران را بر محبت من مقدم ندارد.
پس وقتى كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق مى ورزم و چشم دل او را به جلاى خويش مى گشايم.
پس دوستان خاص خود را از او مخفى نمى كنم و در شب تار و روز روشن با او به مناجات مى پردازم تا حدى كه از گفتگو و همنشينى با ديگران خوددارى نمايد.
و سخن خودم و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم، او را بر اسرارى كه ديگران را از آن محروم كرده ام، آگاه مى گردانم و به او جامه حيا مى پوشانم به گونه اى كه همه از او شرم و حيا داشته باشند.
بر روى زمين راه مى رود در حالى كه گناهش آمرزيده است.
و قلب او را آگاه و بصير مى گردانم، و چيزى را از بهشت و جهنم از او مخفى نمى كنم و آنچه را كه بر مردم در رستاخيز مى گذرد در همين دنيا به او نشان مى دهم كه چه صحنه هاى هولناك و وحشتناكى وجود دارد و چگونه ثروتمندان و فقرا و دانشمندان و نادانان را محاكمه و محاسبه مى كنم.
و قبر او را نورانى كرده و فرشتهاى (منكر) را مى فرستم تا از او سؤال كند.
او ناراحتى مرگ و تاريكى قبر و لحد و وحشت عالم برزخ را نمى بيند، تا آنگاه كه براى سنجش اعمال او ميزان را نصب و نامه عملش را باز مى كنم.
و بين خود و او هيچ مترجمى قرار نمى دهم.
اين صفات عاشقان من بود.
باتشكر