گاهي مسير جاده به بن بست ميرود
گاهي تمام حادثه از دست ميرود
گاهي همان کسي که دم از عقل ميزند
در راه هوشياري خود مست مي رود
گاهي غريبه اي که به سختي به دل نشست
وقتي که قلب خون شده بشکست مي رود
اول اگرچه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته است مي رود
واي از غرور تازه به دوران رسيده اي
وقتي ميان طايفه اي پست مي رود
هر چندمضحک است و پر از خنده هاي تلخ
بر ما هر آنچه لايقمان هست مي رود
گاهي کسي نشسته که غوغا به پا کند
وقتي غبار معرکه بنشست مي رود
اينجا يکي براي خودش حکم مي دهد
آن ديگري هميشه به پيوست مي رود
اين لحظه ها که قيمت قد کمان ماست
تيريست بي نشانه که از شست مي رود
بي راهه ها به مقصد خود ساده مي رسند
اما مسير جاده به بن بست مي رود
خوشحال ميشم قدم رنجه فرماييد من اپم