• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : فدك 1
  • نظرات : 10 خصوصي ، 118 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8      >
     
    حالا شما به اون سئوال من جواب بديد که اگه بعد از پيامبر(ص) تعيين جانشين بر عهده ي شوراست: و امرهم شوري بينهم!! چرا خليفه ي اول شورا تشکيل نداد و شخصا عمر را منصوب کرد در حاليکه اصحاب ناراضي بودند؟؟

    اينها خود گول زدن نيست؟؟

    اون لينک اول رو هم حتما با دقت بخونيد که ببينيد چطور علماي اهل سنت اعتراف کردند که:

    به تازگي، تعدادي از علماي اهل سنت اعلام كرده‌اند که خليفه دوم، سنت خدا و پيامبر را حرام کرده است، در حالي که اين حرمت، جايگاه شرعي و قانوني نداشته است

    اول مشکلتون رو با خودتون حل کنيد بعد بياييد متعرض شيعه بشيد

    اون لينک بي بي سي هم شايد براتون باز نشه

    اين متنش:

    مولوي عبدالحميد"، از روحانيون اهل سنت و امام جمعه زاهدان، مي گويد که اين نوع ازدواج بيشتر براي افرادي مطرح بوده که به مشاغلي مانند تجارت مي پردازند و به دليل مسافرتهاي بسيار، ساکن بيش از يک کشور هستند.

    او مي افزايد که امروزه شمار زيادي از زنان خود کفا هستند و نيازي به تامين مخارج زندگي يا نفقه ندارند و حاضرند که از اين حقوق خود بگذرند. به گفته مولوي عبدالحميد، در اين صورت زن و مرد رابطه اي زنا شويي برقرار مي کنند.

    برخي رسانه هاي عربي از استقبال ازدواج مسيار در ميان دانشجويان و جوانان عرب خبر داده اند که لزوما نمي خواهند يا نمي توانند مانند زوجهاي عادي با يکديگر زندگي کنند. زيرا اگرچه در اين نوع ازدواج، حضور دو شاهد در مراسم عقد الزامي است، ولي در مجموع ازدواجي مخفي به حساب مي آيد. مرداني که داراي همسر رسمي هستند نيز حق دارند که در صورت اقدام به ازدواج مسيار، اين موضوع را از همسرانشان پوشيده نگه دارند.
    مطرح شدن دوباره اين نوع ازدواج با وضعيت اجتماعي امروز کشورهايي مانند مصر بي رابطه نيست. به گفته "حسيب عمار"، خبرنگار در قاهره، بالا رفتن هزينه هاي ازدواج، فقر اقتصادي و نيز بالا رفتن سن ازدواج از جمله دلايل روي آوردن برخي به اين ازدواج است.

    در عين حال به نظر مي آيد که انگيزه کساني که در کشورهاي ثروتمند عربي مانند عربستان و اميرنشين هاي حاشيه خليج فارس به ازدواج مسيار روي مي آورند، مشکلات اقتصادي نيست، بلکه برعکس، توان اقتصادي چنين ازدواجي را براي آنها آسان مي کند.
    امري که به گفته حسيب عمار منتقدان اين نوع ازدواج آنرا اينگونه مطرح مي کنند: "منتقدين در مصر مي گويند که در اين نوع ازدواج، فقط زن براي ارضاي تمايلات جنسي مرد و عمدتا به دليل نيازمندي مالي و فقر تن به ازدواج مي دهد. آنها مي گويند که اين امر ارزش زن را پايين مي آورد و آنانرا در خدمت مردان ثروتمند و هوسران قرار مي دهد."

    شواهدي که رسانه هاي کشورهاي عربي به آن استناد مي کنند، حاکي از اين است که اين نوع ازدواج بيشتر در ميان مرداني که داراي همسر رسمي هستند طرفدار دارد. با اين حساب، آيا مسيار مشابه ازدواج موقت يا متعه است که مذهب شيعه آنرا به رسميت مي شناسد و اخيرا در ايران نيز بحثهاي زيادي درباره آن مطرح بوده است؟
    برخي مي گويند که چون فرد در ازدواج مسيار بدون نيت تشکيل خانواده، ازدواج مي کند، و احتمال طلاق در اين ازدواج زياد است، مشابه ازدواج موقت است.

    راستي شيعه همچنان از اسلام دفاع ميکند حتي در جواب آن فتواي عجيب محرميت بر اثر شير دادن آيت الله سبحاني پاسخ دادند:

    آيةاللّه سبحاني ضمن بيان اساس فتواي اين مفتي مصري در منابع اهل سنت، نکات ضعف استنادات روايي آن را تشريح نمودند.

    متن پاسخ معظم‌له به سوال هفته نامه افق حوزه به اين شرح است:

    بسم ‌اللّه ‌الرحمن الرحيم

    در اواخر ارديبهشت سال 86 شمسي آقاي دکتر عزت عطيه رئيس دانشکده حديث دانشگاه الا‌زهر در يک برنامه تلويزيوني در مصر، اعلا‌م کرد: در ادارات دولتي و شرکت‌هاي خصوصي، زن و مرد کارمند در کنار يکديگر مشغول کارند و عمل آنان نوعي خلوت با اجنبي است براي رهايي از اين کار حرام، زن کارمند پنج بار مرد همکار خود را شير دهد تا با هم محرم شوند، و اين محرميت در حد خلوت کردن است، اما ازدواج آن دو باهم حرام نمي‌شود.

    فتواي اين مفتي بحث و جدل فراواني را در رسانه‌هاي عربي برانگيخت تا آنجا که گروهي از نمايندگان مجلس مصر، همراه با حقوقدانان و علماي شريعت در جلسه مشترکي به بطلا‌ن اين فتوا، به اتفاق نظر راي دادند و تا آنجا پيش رفتند که مي‌خواستند اين مفتي را محاکمه و از کار برکنار کنند.

    سرانجام شوراي عالي الا‌زهر دستور تعليق همکاري دکتر عزت عطيه و جلوگيري از تدريس وي را صادر و به دانشگاه الا‌زهر ابلا‌غ کرد. اين شورا از دانشگاه الا‌زهر خواست، اين فرد را به کميته انضباطي معرفي کند. اينک تحليل فتوا و ريشه‌هاي آن: فقيهان اسلا‌م، در تمام مذاهب، جز داود ظاهري، همگان اتفاق دارند که شيردادن تنها در دوران کودکي مي‌تواند مبدا› محرميت باشد يعني در دوراني که طفل به وسيله شير تغذيه مي‌شود و سير مي‌گردد و غالب غذاي او را شير تشکيل مي‌دهد.

    برخي از فقيهان اهل سنّت دو سال و يک ماه يا دو ماه و اخيراً تا شش ماه را نيز زمان شيرخوردن دانسته و آن را نيز مبدا› محرميت دانسته‌اند، ولي فردي که ازشير بازگرفته شده و دوران نوجواني و جواني و يا بالا‌تر را سپري مي‌کند هيچ فقهي آن را دوره مناسب براي اين کار ندانسته است.(1)

    گذشته از رواياتي که از ائمه معصومين عليهم‌السلا‌م در اين مورد رسيده است. حديث معروفي در صحاح آمده که ترجمه آن اين است: عايشه مي‌گويد: پيامبر خدا صلي‌اللّه‌عليه‌وآله بر من وارد شد، در حالي که مردي نزد من نشسته بود. آثار خشم بر چهره رسول خدا نمايان گشت: فوراً گفتم: اي پيامبر خدا صلي‌اللّه‌عليه‌وآله! اين برادر شيري من است. فرمود: درست بنگريد که برادران رضاعي شما کيانند؟ آنگاه فرمود: انما الرضاعة من المجاعة (آنان برادر رضاعي شما هستند که در دوران شرخوارگي که تنها با شير سير مي‌شوند با شما از يک زن شيرخورده باشند). و مفهوم اين سخن آن است که اگر دوران شيرخوارگي سپري شده و ديگر شير به تنهايي، گرسنگي انسان را برطرف نمي‌کند، همشيري در اين حالت تاثيري درمحرميت ندارد.

    ابن حجر درباره اين حديث از خود و ديگران توضيحاتي نقل کرده که خلا‌صه آن را يادآور شديم. (2) بنابراين، فتواي دکتر عزت گذشته از اين‌که با اتفاق علماي اسلا‌م، مخالف است، با حديث مذکور نيز منافات دارد. چيزي که دراين‌جا هست اين‌که بايد مدارک خود دکتر را نيز بررسي کرد. مسلماً رئيس بخش حديث دانشگاه الا‌زهر يک فرد ساده نيست که بدون يک مدرک ولو ضعيف چنين فتوايي را در برنامه تلويزيوني اعلا‌م کند. مدرک فتواي او حديثي است که مسلم در صحيح خود آن رانقل کرده و آن اين‌که آن‌گاه که آيه ادعوهم لآبائهم هوا قسط عنداللّه فاںن لم تعلموا آباءهم فاخوانکم في‌الدين و مواليکم ... (3) فرود آمد. آيه يادشده هر نوع پسر خواندگي را که در جاهليت يک امر مرسوم بود لغو کرد و هرگز پسر خوانده براي زن خانواده محرم نمي‌شود. در دوران جاهليت ابوحذيفه سالم را از کودکي به فرزند خواندگي گرفته بود، وقتي اين آيه نازل شد، سالم يک نوجوان رشيد شده بود و مسايل جنسي را به خوبي درک مي‌کرد. در اين هنگام همسر ابوحذيفه به نام سهله خدمت رسول خدا صلي‌اللّه‌عليه‌وآله رسيد و گفت:‌ما تاکنون سالم را فرزند خود مي‌دانستيم او بر ما وارد مي‌شد، درحالي که ما لباس درون خانه را بر تن داشتيم.

    اکنون چه کنيم که او به صورت يک فرد بيگانه در آمده است؟ مسلم در صحيح خود، نقل مي‌کند که پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله به او فرمود: او را پنج‌بار شيربده تا از اين راه محرم تو شود. سهله همسر ابو حذيفه گفت: يا رسول اللّه چگونه او را شير دهم با اين‌که ريش در آورده و بزرگ شده است؟ فرمود: شير بده تا آن شک و ترديد که در دل همسر تو ابوحذيفه است از ميان برود. (4)

    اين حديث مدرک فتواي آقاي دکتر عزت است ولي شايسته بود به جاي نکوهش مفتي به بررسي مدرک او مي‌پرداختند. چيزي که مانع از آن است به نقد اين حديث بپردازند اين که در صحيح مسلم دومين صحيح معتبر نزد اهل سنّت وارد شده و محدثان آن‌قدر صحيح بخاري و مسلم را ارج مي‌نهند که احدي ياراي خدشه وارد ساختن به آنها را ندارد. و لذا شعارشان اين است: کل ما في البخاري و مسلم صحيحاً

    ولي ما که تحت تا›ثير اين شعارها واقع نشده‌ايم و از نقاط ضعف اين دو کتاب، در عين نکات قوت آگاهيم،‌اين حديث را مجعول و ساختگي مي‌دانيم، زيرا، اولا‌ً پستان زن، يکي از نقاط محرک جوان است و به اصطلا‌ح فقها، از عورات مغلظه به شمار مي‌رود، هر نوع تماس اجنبي با آن خصوصاً جوان تا چه رسد مکيدن و شيرخوردن، علا‌وه بر عمل حرام(تماس با اجنبي) مايه تحريک شهوت شده و آن‌چه نبايد بشود رخ مي‌دهد. آيا مي‌توان تصور کرد که رسول خدا صلي‌اللّه‌عليه‌وآله به چنين امر حرامي به خاطر به دست آوردن حلا‌لي( محرميت در خلوت) دستور دهد؟

    فقيهان اسلا‌م مسئله‌اي به نام فتح ذرائع يا سدذرائع دارند، و آن اين‌که آيا مي‌شود اجازه داد يک وسيله حلا‌ل باعث رسيدن به يک امر حرام شود؟ گروهي آن را تحريم کرده‌اند که معروف به طرفداران سدذرائع هستند، و گروهي آن را تجويز کرده و طرفداران فتح ذرائع نام دارند. ولي احدي از فقها، فتوا نداده است که در پوشش يک حرام به حلا‌لي دست يابيم. در اين مورد جريان از همين قبيل است. تماس با يک زن اجنبي و شيرخوردن از پستان او سبب شود که خلوت با او حلا‌ل گردد. و اين جايز نيست. ثانياً خود پيامبر گرامي به همسرش عايشه ضابطه را تعليم داد و فرمود: انما الرضاعة من ‌المجاعة، شيرخوردني که باعث محرميت مي‌شود آن است که شير، طرف را از گرسنگي رها سازد. آيا مي‌توان تصور کرد که پيامبر معصوم صلي‌اللّه‌عليه‌وآله گفتار خود را به همسر خود نقض کرده و به همسر ابوحذيفه خلا‌ف آن را دستور دهد؟

    ثالثاً از زنان پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله نقل شده است که آنان، دستور پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله را درباره همسر ابوحذيفه يک دستور استثنايي و اختصاصي دانسته‌اند، نه يک ضابطه کلي.(5) ولي اين توجيه نيز مانند اصل جريان،‌مشکوک و غير قابل قبول است زيرا مفاد آن اين است که پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله در موردي به‌خاطر اين‌که امر جزيي، حرامي را تجويز کرده و اين همان انديشه مشرکان است که در مواردي به خدا همين نسبت‌ها را مي‌دادند. قرآن مي‌فرمايد: قل ان‌اللّه لا‌يامر بالفحشاء اتقولون علي‌اللّه ما لا‌تعلمون، اعراف/ 28.

    ما از نظر اصول کلي اسلا‌م، نمي‌توانيم اصل داستان و نه توجيهي که از همسران پيامبر صلي‌اللّه‌عليه‌وآله نقل شده است، در اين مورد بپذيريم.

    اين نوع فتواها با اعتماد به اين مدارک مايه وهن اسلا‌م، و دوري جوانان از دين مي‌شود، و لذا نقل شده است که بعد از اين فتوا در خيابان‌هاي مصر مردان به زنان سخنان ناشايستي ابراز کرده‌اند، که قلم از ذکر آن معذور است.

    در اين مورد، شايسته است فقيهان و محدثان اهل سنّت با تکريم تلا‌ش‌هاي فزون از حدي که در تصحيح اسانيد احاديث داشته‌اند قدري هم به متون روايات و مضامين آنها بپردازند، و با معيارهاي درستي، طلا‌را از طلا‌نما و خالص را از مغشوش تميز دهند، و ما در گذشته کتابي به نام الحديث النبوي بين الرواية و الدراية نوشته‌ايم و در آن به جاي مناقشه در اسانيد، به بررسي مضامين روايات صحاح پرداخته و با موارد اينجا در صحت و سقم آنها سخن گفته‌ايم علا‌قمندان مي‌توانند به آن کتاب مراجعه کنند.

    ----------------------------------

    پي‌نوشت‌ها:

    -1 بداية‌التمهيد 4/ 365; خلا‌ف شيخ صدوق 5/ 98; رساله 4; تفسير قرطبي 3/ 162و 5 / 109

    -2 فتح‌الباري 9 / 146 درشرح حديث شماره 5102; صحيح مسلم حديث شماره 1455.

    -3 احزاب/ 5. (آنان را به نام پدرانشان بخوانيد. اين کار نزد خدا عادلا‌نه‌تر است و اگر پدرانشان را نمي‌شناسيد آنان برادران ديني و هم‌پيمانان شما هستند.)

    -4 صحيح مسلم کتاب رضاع حديث 1453

    -5 موطامالک 2 / 6-5; سنن ابن ماجه /1 625; سنن نسائي 6/ 104; سنن بيهقي7 / 459 باب رضاع الکبير( در همه کتاب‌هاي يادشده

    متاسفم براي جوانان اهل سنت که اطلاعات کاملي ندارند و حاضرم قسم بخورم حتي يکبار کتاب صحيح مسلم و صحيح بخاري رو که در نزدشون از قرآن مجربتر هست نديدند و اينچنين مدعي هستند.

    من مايل نيستم در اين وبلاگ به بحث با اهل سنت بپردازم اما اگر مايل بوديد بفرماييد که بحث کنيم اما در وبلاگهاي مباحثه اي که ايجاد کرديم

    شما يکبار صحيح بخاري رو بخونيد مطمئنم از ديني که داريد بيزار ميشيد. تشريف ببريد به باب رضاع الکبير از ام المومنين!! ببينيد چه رواياتي داره

    روزي زني پيش عايشه آمد و گفت غلامي در خانه داريم که شوهر من از حضور او در خانه ناراحت است . و وقتي که در بيرون خانه است ،

    نگران درون خانه است . چه کنيم ؟


    عايشه هم گفت : پنج بار از شير خودت به آن غلام بده ، تا به هم محرم شويد !!! او هم اين کار را کرد ، و دفع? بعد که نزد عايشه آمد گفت :

    خيلي خوب شد ، ممنون ؛ ديگه شوهرم نگران نيست

    راستي امروز که شما به تنگنا خورديد اسم متعه رو عوض کرديد و با مسيار معرفيش ميکنيد!!

    لطف کنيد کمي مطالعه کنيد بعد تشريف بياريد اينجا بحث کنيم

    http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/10/071025_shr-sunni-marriage.shtml

    باز هم براتون نقل کنم؟؟

    فتواي دکتر عزت عطيه رئيس بخش حديث و علوم قران در دانشکده ي اصول دين دانشگاه الازهر رو که يادتون هست؟؟ که شيرخوارگير مرد از زن همکار خود براي محرم شدن در حالي که در جاي بسته مشغول به فعاليت هستند اشکال ندارد؟؟

    که بعد از اون شورا تشکيل شد و در روزنامه‌ي الوفد تاريخ دوشنبه 21 مي گفت که اين مورد خاصي بود...

    حالا بفرماييد متعه بدتره يا اين کارها؟؟

    مفتي اعظم (سابق) عربستان «عبدالعزيز بن عبدالله بن‌باز»:
    «اعتقاد به دوران يا چرخش زمين باطل است و کسي که به اين فرضيه باور داشته باشد، کافر است، براي اين‌که اين فرضيه با قرآن کريم «والجبال أوتادا» و قوله جل و علا «والى الأرض كيف سطحت» منافات دارد.
    تفسير روشن آيه اين است که زمين کروي نيست و نمي‌چرخد و اين روشن است، اما البته تنها در صورت غضب خداوند، مي‌تواند چرخش يا حرکت داشته باشد، كما في قوله سبحانه: «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ ». و وَقَوْله «وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْض رَوَاسِي »؛ يعني زمين را با کوه‌ها، ميخکوب كرده‌ايم تا به حرکت درنيايد و آرامش مردم برهم نخورد».

    «وقد ذكر الله سبحانه أن الشمس والقمر يجريان في فلك»؛ يعني خداوند از حرکت خورشيد و ماه خبر داده است و اگر زمين نيز بر محور خود مي‌چرخيد، خداوند از آن خبر مي‌داد، اما خداوند از حرکت کردن زمين خبري نداده است. بسياري از علماي دانش ستاره‌شناسي گفته‌اند: زمين مي‌چرخد و خورشيد ثابت است، اين اقوال کفرگويي و انکار کتاب و سنت سلف صالح است.

    بن‌باز همچنين گفته است:
    هنگامي که جوان بودم و چشمان قدرتمندي داشتم با چشمان خودم به خورشيد نگاه مي‌کردم و حرکت خورشيد را مي‌ديدم. پس اگر زمين در حال حرکت باشد، چگونه ما آن را حس نمي‌کنيم و در آرامش هستيم؟ پس چگونه کشتي‌هاي بزرگ در درياها حرکت مي‌کنند و چپ نمي‌شوند؟

    عبدالكريم بن صالح الحميد نيز در كتابش «هداية الحيران في مسألة الدوران»، (ص 12ـ 32 ) با دفاع از اين فتوا به نقض نظريه چرخش زمين پرداخته و نوشته است:
    برخي علوم و فرضيه‌ها فاسد و تباه‌گر و ملحدانه است؛ از جمله اين اعتقادات، باور به کروي بودن و چرخش زمين است... و باور به دوران زمين، خطايي بسيار بزرگتر از نظريه جهش و تکامل انسان از ميمون است ». ص 33: «كل دليل من الكتاب والسنة على دوران الأرض فهو تأويل باطل».

    همچنين «ابن عثيمين» در کتاب «مجموع فتاوى و رسائل محمدبن صالح العثيمين»: (ج / 3 الفتوى شماره 428 صفحه 153)، به معلمان اخطار مي‌دهد که از تدريس آن بخش از درس علوم و جغرافيا که از حرکت زمين سخن گفته مي‌شود، خودداري کنند، چون اين مطلب باعث مفسده و گمراهي دانش‌آموزان است

    اين فتاواي بر اساس پايه هاي علمي رو مطالعه بفرماييد تا بقيه را برايتان بگويم

    عبد الله النجدي: فوتبال حرام است مگر با اين شروط و ضوابط.

    سوال: ...جواناني که چيزي از تقوا نمي دانند و به وقتشان اهميتي نمي دهند و مي گويند مي خواهيم فوتبال بازي کنيم، مي پرسند شروط و ضوابط بازي فوتبال چيست تا ما در ورطه تشبّه به کفار و طاغوتيان و دشمنان دين مثل آمريکا و روسيه و.. نيفتيم.

    جواب: به آنها مي گوييم اگر اصرار داريد بازي کنيد و وقت خود را بگذرانيد، بايد شروط و ضوابط ذيل را رعايت کنيد:

    اول: خطوطي چهار طرف دور زمين نباشد؛ زيرا اين خطوط ساخته کفار و قانون بين المللي فوتبال است!

    دوم: کلماتي که کفار و مشرکان به عنوان قانون بين المللي فوتبال وضع کرده اند، مانند گل و اوت و پنالتي و کرنر و ...، گفته نشود زيرا گفتن اين کلمات حرام است و هر کس که اينها را بگويد تنبيه و بايد از بازي اخراج شود و بايد به او گفته شود که به کفار و مشرکين شبيه شده اي...

    سوم: هر کس از شما که در اثناء بازي افتاد و دست يا پايش شکست، يا دستش به توپ خورد بازي به خاطر او نبايد متوقف شود و به کسي که او را انداخته کارت زرد يا قرمز داده نشود، بلکه به هنگام شکسته شدن يا ضربه ديدن بايد به قاضي شرع مراجعه شود تا آن بازيکن حق شرعي خود را همانطور که در قرآن است بگيرد و شما بايد شهادت دهيد که فلاني عمداً دست يا پاي او را شکست...

    چهارم: نبايد در تعداد بازيکنان با کفار و يهود و نصارا و خصوصاً امريکاي خبيث تبعيت کنيد، به اين معنا که نبايد با يازده نفر بازي کنيد، بلکه بايد بر اين تعداد اضافه يا کم کنيد.

    پنجم: بايد با لباس خواب يا غيره خودتان و بدون شورت ها و پيراهن هاي رنگارنگ و شماره دار بازي کنيد، زيرا اين لباسها لباس اسلامي نيست، بلکه لباس کفار و غرب است.

    ششم: هر کدام از شما که اين شروط و ضوابط را رعايت کرد بايد قصدش از بازي فوتبال تقويت بدني براي جهاد في سبيل الله و آمادگي براي زماني باشد که به جهاد فراخوانده شود، نه گذراندن وقت و عمر و شادي از پيروزي ظنّ.

    هفتم: نبايد زمان بازي را 45 دقيقه قرار دهيد، شما بايد با کفار و فاسقان مخالفت کنيد و در هيچ چيز مشابه آنان نباشيد.

    هشتم: نبايد در دو نيمه 45 دقيقه اي بازي کنيد، بلکه در يک يا سه نيمه بازي کنيد تا مخالفت شما با کفار محقق شود.

    نهم: هنگامي که يکي از دو تيم بر ديگري غلبه نکرد (تساوي بازي) و آنطور که شما مي گوييد توپ به دروازه اي وارد نشد، نبايد براي بازي وقت اضافي يا پنالتي در نظر بگيريد (تا يکي پيروز شود)، بلکه بلافاصله بازي را تمام کنيد، زيرا بازي به اين طريق عين اجراي قوانين بين المللي فوتبال است!

    دهم: در بازي فوتبال شخصي را به عنوان داور انتخاب نکنيد، زيرا بعد از لغو قوانين بين المللي همچون گل و اوت و پنالتي و کرنر و... وجود او دليلي ندارد! بلکه بودن او تشبّه به کفار و يهود و نصار و اطاعت از قوانين بين المللي است.

    يازدهم: نبايد در اثناء بازي، گروهي از جوانان جمع شوند و شما را تماشا کنند، چون قصد شما ورزش و تقويت بدني است پس دليلي ندارد آنها شما را نگاه کنند! هر چند که بگوييد آنها باعث تشويق شما در تقويت بدني و آمادگي براي جهاد هستند، به آنها بگوييد برويد دنبال منکرات خودتان در بازارها و روزنامه ها و بگذاريد ما بدنمان را قوي کنيم!!!

    دوازدهم: هر کسي که گل بزند و سپس بدود تا بقيه او را دنبال کنند و بغل نمايند، (همانطور که در آمريکا و فرانسه بازيکنان انجام مي دهند) بايد به صورتش تف انداخت و تنبيه کرد!!! زيرا ورزش بدني شما چه ارتباطي به شادي و بغل کردن و بوسيدن دارد!

    سيزدهم: دروازه بايد به جاي دو تيرک، سه تيرک داشته باشد، تا مشابه کفار نباشد تا مخالفت شما با قانون بين المللي طاغوتي سازمان فوتبال محقق شود.

    چهاردهم: هنگامي که بازيکني مصدوم شد، نبايد بازيکن ديگري را جايگزين او کرد، زيرا اين روش، ساخته کفار و مشرکين در آمريکا و ... است.

    اينها بعضي از شروط و ضوابطي است که مانع تشبّه به کفّار و مشرکين در بازي فوتبال مي گردد... من به اجراي اين شروط و ضوابط و سپس پرداختن به فوتبال دعوت نمي کنم، بلکه اينها در واقع براي کسي است که توان انجام ورزش هاي شرعي را ندارد و براي مؤمن صادق، ادلّه نقلي و عقلي مبني بر تشبّه فوتبال به کفّار کافي است، زيرا انجام بازي فوتبال بغض انسان را نسبت به کفّار متزلزل مي سازد، ولي جوانان اين امر را شادي و بازي مي پندارند (و تحسبونه هيناً و هو عند الله عظيم...).

    در پايان اميدوارم که اين پيام براي جوانان و ديگران مؤثر و مفيد باشد. اللّهم آمين.

    به قلم: عبد الله النجدي

    رياض-ربيع الاول1423هـ

    تحريم اهداء گل ـ هيئت علماي ارشد

    بسم الله وحده و الصّلاة علي خير خلقه محمد صلّي الله عليه و سلّم،

    و بعد: فتواي کميته دائم علماي ارشد کشور توحيد (که خدا ايشان را ياري نموده و عزّت داده و دشمنانشان را ذليل گردانده است).

    اين فتوا در تحريم اين گلهاي خبيث به دليل بوهاي تحريک آميزي که دارند و به سبب اينکه اين کار تقليد از غرب ملعون و مسخ هويّت اسلامي ناب شمرده مي شود، است. از خدا مي خواهيم که امّت اسلام را از اين فتوا بهره مند سازد و حجت را بر آنها تمام کند، والله المستعان!

    متن فتوا:

    شماره فتوا:21409

    تاريخ:21/3/1421

    الحمد لله و الصلاة و السلام علي من لا نبيّ بعده.

    و بعد، کميته دائم پژوهشها و فتواهاي علمي از سؤال مستفتي محمد عبد الرحمن العمر از حضر ت مفتي کلّ آگاه شد که از سوي دبيرکلّ هيئت علماي ارشد با شماره 1330 و در تاريخ 21/3/1420 به اين کميته ارائه شده است

    سلام

    تسليت ميگم....

    قالب خيلي زيبا شده...اين كاره بودين؟!!

    دعا بفرماييد زياد....يا علي...

    جناب سوران

    اين پاسخ مربوط به متعه از زبان علماي اهل سنت

    http://www.ghadiri.org/archives/001323.html

    لطفا با دقت مطالعه بفرماييد

    سلام

    ايام رو خدمتتون تسليت ميگم تو دعاهاتون ما رو فراموش نكنيد.

    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد ...اللهم العنهم جميعا

    يا علي

    سلام

    بعد از مدتها اومدم نت تا به وبلاگم تكوني بدم ...

    وبلاگتون همچنان پر بار و پر محتوا و زيباست !!

    فرا رسيدن شهادت ياس محمدي رو خدمتتون تسليت عرض مي كنم !

    انشالله باز هم به ميهماني فراخوانده مي شيد !

    پس ما كه تا حالا نرفتيم چي؟ ...

    ***

    ناموس دردهاي علي بودي و چو اشک

    پنهان نمود غيرت شير خدا ترا

    دفن شبانه ي تو که با خواهش تو بود

    فرياد روشني است ز چندين جفا ترا

    يک عمر در گلوي تو بغض استخوان شکست

    در سايه داشت گرچه علي چون هما ترا

    دادند در بهاي فدک آخر- اي دريغ-

    گلخانه اي به گستره ي کربلا ترا !!! too_sad

    التماس دعا

    يا زهرا !!

     <    <<    6   7   8      >