سلامچه دل?ها بردي اي ساقي به ساق فتنه انگيزتدريغا بوسه چندي بر زنخدان دلاويزتخدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کيسپر انداخت عقل از دست ناوک?هاي خون ريزتبرآميزي و بگريزي و بنمايي و برباييفغان از قهر لطف اندود و زهر شکرآميزتلب شيرينت ار شيرين بديدي در سخن گفتنبر او شکرانه بودي گر بدادي ملک پرويزتجهان از فتنه و آشوب يک چندي برآسودياگر نه روي شهرآشوب و چشم فتنه انگيزتدگر رغبت کجا ماند کسي را سوي هشياريچو بيند دست در آغوش مستان سحرخيزتدمادم درکش اي سعدي شراب صرف و دم درکشکه با مستان مجلس درنگيرد زهد و پرهيزتيا حق
ممنون كه خبرمون مي كنيد.
منتظر خطبه حضرت زهرا هستيم.
ايام بر شما تسليت باد