انگاه که من گناه کردمهربار ديد ي مرامن شرمنده نشدمگويي اصلا به يادم نيامد گنه کردمکردم کردمگستاخ شدممردم مردم فناي در اتش نفس و.............مرده اي شاد اما ناگه صدايي نوايي دلم برايت تنگ است نميخواهيم..........واي واي تو بودي که با من بدبخت وروسياه سخن گفتي من باز گريختمنگاهت کردمدوستت داشتمولي به نفس کذايم.............اه دلبسته بودمهربار که امدم برگردمديو خونريزمسد راهم شدچرا ؟؟؟چون فکر ميکردم که من بايد برگردم وفکر نميکردمکه تو بايد بخواهيم تا برگردممن باز من را علم کردامروز براي هميشه بخوان مرا تا برگردم......................تا بمانم تا عاشقانه فقط در سرايتبخوانم الهي العفو