• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : گر گدا كاهل بود...
  • نظرات : 26 خصوصي ، 61 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام
    ممنون از حضور و نظرتان
    بعضى وقت‏ها ابرى مى‏آيد، امّا نمى‏بارد. برق مى‏زند، امّا نمى‏بارد. فرصت‏ها را مى‏دهند، امّا ما بهره نمى‏گيريم. رمضان‏ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك‏ها چيزى برايمان باقى نمانده است.
    در همين شب‏هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‏نشينيم و مى‏گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم، ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى.
    وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‏شد، ما را به حمام مى‏فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى‏گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى‏مانديم. همديگر را مى‏زديم و پوست همديگر را مى‏كنديم ولى وقتى مى‏آمديم بيرون، پشت گوش‏ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‏ها و آرنج‏هاى ما را نگاه مى‏كرد و مى‏پرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مى‏كرد و گريه مى‏كرديم.
    ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم.
    رمضان‏ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته‏ايم و جدّى نبوده‏ايم. ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص،ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است.
    خدايا! به حق خودت قسم كه اگر ما را به خودمان واگذار كنى، از هيچ چيز دور نيستيم: »اَلهِى لا تَكِلْنِى اِلى نَفْسِى طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً«؛ اگر يك آن و يك لحظه به خودمان واگذار شويم، از دست رفته‏ايم.
    »وَ لا تُخْرِجْنى مِنْ التَّقْصيرِ«؛ از كلاس تقصير و كوتاهى، خودمان را بيرون نبينيم.
    »وَ لا تَجْعَلْنِى مِنَ الْمُعارينَ«.
    اين سه دعا به هم مرتبط است. كسى كه به خودش واگذار شد، رفته رفته خودش را كم و كوتاه نمى‏بيند، پُر مى‏بيند. وقتى كه خود را پر ديد، آنچه را كه بدست آورده، از او گرفته مى‏شود. دينش عاريه مى‏شود؛ چون شيطان در او نفوذ كرده است.
    پس اين شما و اين هم امكانى كه فراهم شده است: ماه پاكى و طهارت ، ماه تمحيص و آزمايش. اگر در اين حمام رفتيد، ديگر بازى‏ها را كنار بگذاريد، كه يك عمر بازى كرده‏ايم!

    امميدوارم همواره در مسير اهل بيت ثابت قدم بمانيد