سلام دوست عزيزم خيلي... ممنون از نظراتت چون همه ميان و ميگن من آپم و نظر درست حسابي هم نميدن.
اين كه دل ما رو زنگار گرفته دليل موجهي نيست كه به كلي خط ارتباطي خودمونو با خدا قطع كنيم و پياماشو از طريق ديگران بشنويم. وقتي ما عاشق كسي هستيم مي خواهيم شخصاً خودمون صداشو بشنويم. شنيدم كه حضرت محمد (ص) فرموده بودند (البته به اين مضمون نه عيناً)كه كمترين مسلمانان در زمان آخر از ميان امت خودم است. علت اين همه تحريف در اديان همين عدم خود باوريه. اين نوعي قدر ناشناسي و ناسپاسي به امانت عزيز و گنجينه ايه كه خدا عطا كرده. دست براي كار كردن و پا براي حركت و زبان براي سخن گفتنه. روح درون براي چيه؟ آيا وقتش نرسيده كه بالغ بشيم و اين روح منجمد و راكد رو به جريان بيندازيم و باور كنيم كه خدا اين هديه آسموني رو داده كه از اين طريق او رو بشناسيم؟ ما اگر كور مادر زاد باشيم هر چه در باره نور بشنويم و بخونيم فايده اي نداره بايد در معرض نور قرار گرفت. بايد خدا رو كشف كرد و در او زيست. اگر كودكي از همون اول بگه اگه راه برم تلو تلو مي خورم و ميفتم ممكنه سرم بشكنه و بميرم آيا هيچوقت راه رفتنو ياد مي گرفت. روان شناسا ميگن بچه ها براي اين زود راه رفتنو ياد مي گيرن كه فكراي منفي نمي كنن فقط ميدونن كه بايد راه برن.
اگر ما يك قدم حركت كنيم خدا صد قدم و بلكه بيشتر كمك مي كنه. خداوند كساني رو كه در جستجوي او هستند (اول در قلبشون) كمك مي كنه. حتماً كمك مي كنه مگه خدا از يك مادر كمتره؟ براي اين كه فريب شيطانو نخوريم گفتم كه بايد به درون و به خود روجوع كنيم نه نفس. نفس و خود هركدوم مشخصات خودشونو دارن مگه اين كه ما بخواهيم خودمونو فريب بديم، (به خاطر از دست دادن مقام و منافعي و يا از روي ترس و يا كاهلي)
يكي از راه هاي شناخت خدا اينه كه آدم هيچوقت فكر نكنه كه در بلنداي عرفان و عشقه. چون عاشق اصلاً به اين چيزا فكر نميكنه. عاشق در خدا زندگي مي كنه. شيطان به قلب عاشق راه نداره شعله عشق عاشق اونو مي سوزونه و دود مي كنه. توصيه و نصيحت و دستورالعمل ها تا يه جايي كمك مي كنن مثل علائمي هستن كه ميون مسير ها قرار ميدن كه آدم گم نشه اما هيچ راهي براي شناخت حقيقت و تشخيص خوب از بد و شيطان از خدا به جز عشق وجود نداره. عشق با ذهن و حسابگري و ترس و طمع و اين حرفا كاري نداره عشق در هيچ جبهه اي به جز جبهه خدا نيست نمي تونه باشه.
زندگي بر اساس شهود و هدايت روح درون نياز به تمرين و ممارست و هوشياري داره. درست همون طور كه يك بند باز با تمرين به بندبازي ماهر ميشه. شهود رو ميشه تقويت كرد. تا شيطانو با خدا عوضي نگيره.
حرف زياده... فعلاً خدا حافظ. ميون علامتات خدا حافظي و لبخند نديدم.