مثل آهو مي کشد گردن ولي رم مي کند…با رمـــــيدنهاي خــــود از عمر من کم کند....مي نهد بر شتانه هاي خسته ام بار نگاه....بار سنگيني که پشت کوه را خم مي کند....گرچه مي ريزد شراب از چشم هاي مست او....کاسه صــــــبر مـــــرا لـــــبريز از غم مي کند....با رقيبان مي نشــــيند بـــاده نوشي مي کند....چون مرا مي بيند از غم چهره در هم مي کند....بس که دور از چشم هايش سوگواري کرده ام…هر که مي بيند مـــرا يــــــاد از محرم مي کند....در عبور از لحظه هاي زندگي جز عشق نيست...آن که اســــــباب غـــــم ما را فراهم مي کند
تقديم به خدا
خدايي كه دم از مهربوني ميزنه
دم از اغوش گرم ميزنه
اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا همه واهي