تاريخ ايران تقريبا در تمام ادوار آن بهويژه پس از گسترش آيين تشيع در كشور گواه حضور مرداني است كه تمام اهتمام خود را صرف دفاع و صيانت از اسلام و ايران نمودهاند. تقريبا هيچ بعدي از زندگي اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي مردم را نميتوان يافت كه اولا تاثير آموزههاي ديني در آن مشهود نباشد و ثانيا برقراري اين ارتباط، تعامل و كنترل را روحانيون برعهده نداشته باشند. كافي است نگاهي به تاريخ معاصر ايران بياندازيم. در واقعه تحريم تنباكو، مشروطه، مليشدن نفت، قيام پانزدهم خرداد و از همه مهمتر انقلاب اسلامي ميتوان نقش برجسته و ردپاي روحانيت را بهوضوح مشاهده كرد. از آنجاكه كاركرد فوق تنها محدود به گذشته نبوده و اين كشور همواره به ايفاي نقش روحانيان نيازمند ميباشد و همچنين به دليلآنكه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و بهويژه در سالهاي اخير روحانيت شيعه وارد مرحله تعميق و ثبات انديشه مترقي ديني خود شده است، نگاهي دقيق به قوتها، ضعفها و اهداف . . . سازمان روحانيت ايران خواهد توانست ضمن ارائه الگويي مناسب، جامعه ما را در سالهاي پيشرو از روحانيوني بهمراتبآگاهتر و هماهنگتر با مقتضيات و نيازها بهرهمند سازد. علاوهبراين، تبيين اين موضوع به ارزيابي صحت عملكرد افراد و تشخيص مسئوليتها نيز كمك شاياني نموده و نگاه مردم به روحانيت را از سطح به عمق منتقل مينمايد.
گفتار پيشرو كه يكي از جديدترين رويكردها به سازمان و مختصات روحانيت در مقطع كنوني است در همين راستا تقديم شما ميگردد با اين اميد كه فتح بابي باشد جهت مطالعات گستردهتر علاقمندان به تاريخ و مذهب اين سرزمين.