سلام
محمد علي با تشكر كه به ما سر زده بوديد
در مورد موضوع وبلاگ كلي حرف بود
ولي اينجا جا نشد همه را بنويسم
آدرس سايت ها رو براي شما دوست عزيز و دوستانتان مي فرستم
تا خودتان قضاوت كنيد
http://www.tehroony.com/Detail.aspx?cid=2069&catid=41
http://www.gholami-r.com/articles/107.htm
http://www2.hamshahri.net/vijenam/diploma/1383/830809/page12.htm
http://www.iqna.ir/news_detail.php?ProdID=59470
در ضمن محمد علي اين بحث ها خيلي كلي است و زمان زيادي براي بحث و نظر مي خواد
و در قسمت نظرات نمي شه همه اينها رو نوشت
يا علي
اللهم عجل لوليك الفرج
بدون شك در شرايط فعلي، روحانيت شيعه در يك موقعيت استثنايي قرار گرفته و به نظر ميرسد فرصتهاي موجود و پيشرو قابلتوجهتر از تهديدات ميباشد؛ بدينمعنا كه پيروزي انقلاب اسلامي از يك سو و رويكرد جهاني به اسلام از ديگر سو، زمينه تحقق اهداف اسلام را فراهم كرده است. لذا پاسخگويي به تازهترين مسائل و پرسشهايي كه تحولات سريع حوزه دانش و فناوري نيز بيشاز پيش بر دامنه آن افزوده است، بهعلاوه كمك به توسعه جهاني اسلام حقيقي با شعار منطق و صلح از مهمترين وظايف كنوني روحانيت قلمداد ميشود. در چنين موقعيتي هرگونه كوتاهي و تاخير از سوي روحانيون غيرقابل توجيه و جبرانناپذير خواهد بود. از زاويه ديگر، درحالحاضر اثبات تجربه موفق انقلاب اسلامي در تاسيس جمهوري اسلامي ايران با رهبري روحانيت، مساعدتبخشترين عنصر براي تثبيت انديشه ديني در كشور و نيز توسعه قلمرو جهاني اسلام قلمداد خواهد شد.
انواع و عرصههاي فعاليت
1ـ پژوهش و پژوهشگري؛ به منظور بازپيرايي ذخاير فكري و نوآوري و گرهگشايي در قلمرو معارف اسلامي برحسب نيازهاي روز.
2ـ تبليغ؛ بهمنظور شرح و عرضه مداوم پيام اسلام به مخاطبان و ايجاد زمينه فكري ــ فرهنگي براي تحقق اهداف اسلامي در زندگي فردي و اجتماعي كه امر مهم آموزش و تربيت نيز در اين بخش ميگنجد.
3ـ رسيدگي و پيگيري امور مستمندان و مظلومان و تلاش جهت رفع نيازها و احقاق حقوق آنها و نيز ايجاد زمينه عدم تسلط كفار و مستكبران بر امور فردي و اجتماعي مسلمين.
4ـ ساير امور و سمتهايي كه شرع، فرد دارنده آن را لزوما از ميان دارندگان مختصات يك روحاني با مراتب مقتضي تعيين نموده است؛ مانند: مقام قضاوت.
منابع جهتگيري فكري
الف ــ فلسفه و حكمت اسلامي ب ــ فقه پويا و كارا ج ــ اخلاق اسلامي؛ كه البته هرسه اين منابع نيازمند بازپژوهي ميباشند.
تعريف روحاني
استفاده از عنوان روحاني براي فرد دارنده رسالت و اهداف مزبور (بر حسب مراتب) بيارتباط با تفكر و مشي اين فرد نيست. در اين عنوان، همسو با معناي لغوي آن، پرهيز از دنياگرايي و اشتياق به امور معنوي و روحاني در زندگي فردي و اجتماعي شخص دارنده آن، جزء مختصات ذاتي فرد قلمداد ميشود كه در صورت ازميانرفتن اين خصيصه در يك شخص روحاني (به هر دليل) عملاً فرد مزبور از مسئوليت مقتضي اطلاق اين عنوان خلع ميشود. برايناساس روحاني فردي است كه در محدوده پيگيري اهداف مورد اشاره حركت و تلاش كرده و داراي ويژگيهاي معنوي و اخلاقي برجسته باشد. بايد توجه داشت، قرارگرفتن در كسوت روحانيت، مشمول اعطاء هيچگونه امتياز اجتماعي خاص نميشود. احترام و علاقه مردم به روحانيان در كشورمان بيش از هرچيز از سه عامل اصلي منشا گرفته است:
1ـ در فرهنگ و سنت ايرانيان، احترام و تجليل از علما و دانشمندان وجود دارد و در اين ميان، عالم دين از ارزش خاصي برخوردار است.
2ـ پذيرش اين مسئوليت مهم و موثر از ناحيه روحاني، وي را از جايگاه معنوي در نگاه مردم برخوردار ميسازد و از آنجا كه خود دين در قلب مردم در جايگاه نخست قرار دارد، مروج و حافظ آن نيز حائز احترام خواهد بود.
3ـ خدمات روحانيت جهت رسيدگي به امورمستمندان و ستمديدگان و نيز كوشش جهت رفع تبعيض و فساد در جامعه و حتي ايثار در اين راه، اين مقام را همواره در نگاه مردم دوستداشتني كرده است.
لباس روحانيت:
لباس روحانيت يونيفرمي است براي روحانيان كه در حقيقت، معرف سمت و جايگاه فكري و عملي آنها در جامعه ميباشد تا شناسايي و دسترسي مردم به ايشان با سهولت بيشتري صورت گيرد. از آن جهت كه از سويي اين لباس شبيه به لباس پيامبراكرم(ص)، ائمه اطهار(ع) و اصحاب صالح(س) و از ديگر سو، داراي ويژگيهاي مورد توصيه شرع و اخلاق اسلامي ميباشد، در طول تاريخ، همواره از ارزش ويژهاي برخوردار بوده و ميباشد. البته بديهي است كه صرف پوشيدن اين لباس ارزش خاصي براي فرد دارنده آن ايجاد نخواهد كرد بلكه التزام فرد مزبور به اصول و قواعدٍ مقتضي سمت روحانيت، تنها عاملي است كه فرد دارنده لباس و خود لباس را تواماً داراي ارزش مينمايد.[2]
رسالت روحانيت
حراست از ساختارها و مفاهيم دين و تبيين و ترويج آن در سطوح مختلف زندگي فردي و اجتماعي.
اهداف
1ـ ساماندهي و تبيين معارف ديني با در نظر گرفتن مقتضيات زمان و نيازهاي نوين
2ـ ترويج و تبليغ پيامهاي دين به مخاطبان
3ـ حراست از چارچوب و اصول دين در نظر و عمل و زدودن خرافهها و پيرايههاي موهوم از آن
4ـ تلاش براي ايجاد زمينه مساعد در راستاي تحقق اهداف دين و اقامه شعائر اسلامي در زندگي فردي و اجتماعي و زمينهسازي براي ظهور مهدي موعود(عج) و تحقق حكومت جهاني آن حضرت
5ـ تلاش براي رفع موانع موجود بر سر راه توسعه كمي و كيفي دين در زندگي فردي و اجتماعي
تاريخ ايران تقريبا در تمام ادوار آن بهويژه پس از گسترش آيين تشيع در كشور گواه حضور مرداني است كه تمام اهتمام خود را صرف دفاع و صيانت از اسلام و ايران نمودهاند. تقريبا هيچ بعدي از زندگي اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي مردم را نميتوان يافت كه اولا تاثير آموزههاي ديني در آن مشهود نباشد و ثانيا برقراري اين ارتباط، تعامل و كنترل را روحانيون برعهده نداشته باشند. كافي است نگاهي به تاريخ معاصر ايران بياندازيم. در واقعه تحريم تنباكو، مشروطه، مليشدن نفت، قيام پانزدهم خرداد و از همه مهمتر انقلاب اسلامي ميتوان نقش برجسته و ردپاي روحانيت را بهوضوح مشاهده كرد. از آنجاكه كاركرد فوق تنها محدود به گذشته نبوده و اين كشور همواره به ايفاي نقش روحانيان نيازمند ميباشد و همچنين به دليلآنكه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و بهويژه در سالهاي اخير روحانيت شيعه وارد مرحله تعميق و ثبات انديشه مترقي ديني خود شده است، نگاهي دقيق به قوتها، ضعفها و اهداف . . . سازمان روحانيت ايران خواهد توانست ضمن ارائه الگويي مناسب، جامعه ما را در سالهاي پيشرو از روحانيوني بهمراتبآگاهتر و هماهنگتر با مقتضيات و نيازها بهرهمند سازد. علاوهبراين، تبيين اين موضوع به ارزيابي صحت عملكرد افراد و تشخيص مسئوليتها نيز كمك شاياني نموده و نگاه مردم به روحانيت را از سطح به عمق منتقل مينمايد.
گفتار پيشرو كه يكي از جديدترين رويكردها به سازمان و مختصات روحانيت در مقطع كنوني است در همين راستا تقديم شما ميگردد با اين اميد كه فتح بابي باشد جهت مطالعات گستردهتر علاقمندان به تاريخ و مذهب اين سرزمين.
شما با اين نوشته اتان چه چيزي را تبليغ مي نمائيد؟ غير از اينكه مي خواهيد بگوئيد تبعيت از خاخام فاسد براي يهوديها راه گشاست.
آيا ما را دعوت مي كنيد به اينكه كوركورانه از ولايت فقيه تبعيت كنيم؟
بگذاريد آنانكه مي دانند و در نتيجه مي توانند تابع ولايت فقيه باشند و آنانكه نمي دانند لا اقل تظاهر به تبعيت نكنند. اينگونه وضعيت ما بسيار روشن تر خواهد بود.
قوم يهود در حال حاضر در دنيا سرگردان است و تا ابد نيز سرگردان خواهد بود.
شما يك برهه كوتاه از تاريخ چندين هزار ساله را گرفته ايد و مي گوئيد يهود دنيا را اداره مي كند. اشتباه است اين تفسير. در تحليل خودتان بهتر است كه طول تاريخ را مد نظر بگيريد.