مي دونيد مي شه اين بحث رو اينجوري باز كرد كه ما هنوز نياز به معرفت اهل بيت رو در خودمون احساس نكرديم.
مثل ادمي كه مريضه گريه و زاري مي كنه به در و ديوار مي زنه اما هنوز نمي دونه به چه چيزي احتياج داره. اگه طرف بفهمه كه از اين بيماري هلاك مي شه حد اقلش پا مي شه مي ره دكتر . بعد هم هر جور شده از بازار سياه هم شده دواش رو جور مي كنه.
پس 1- ما نفهميديم كه در اين جهل بيماريم
2- نفهميديم كه با اين جهل هلاك مي شيم اونم هلاكت ابدي
3- نفهميديم دوا معرفت و محبت اهل بيت هست
براي اون عطش ابتدايي يه حداقل معرفت رو لازم داريم يه حد اقل محبت رو بعد ... به نسبت طهارت درون هر چه كه بيشتر بياموزي تشنه تر مي شي
محبت و معرفت كفه هايي هستند كه هر كدوم بيشتر بشه مي طلبه كه اون يكي هم بيشتر بشه
فعلا عقل ما اينقدر رسيد
يا علي
سلام بر شما
آنچه از حال و هواي عمومي ، محيط اطراف و اتفاقاتي كه در سطح جهاني در حال وقوع است نشان از تغييراتي ميدهد. اما همه اين تغييرات نيروهايي هستند كه بايد سمت و سو داده شوند تا از اتلاف آن جلوگيري بعمل آيد. به نظر من ابتدا بحث استدلال و شناخت را داريم و سپس عشق و دلبستگي كه موتور تحرك انسانها است.
چيزي كه واضح است اين است كه بايد:
1- خودمان آماده باشيم
2- امر به معروف و نهي از منكر را فراموش نكنيم
3- در همه حال آماده جهاد با دشمنان اسلام باشيم (خود امر به معروف و نهي از منكر بخشي از جهاد است)
4- حب اهل بيت و كينه دشمنان اسلام را هيچوقت فراموش نكنيم و بدانيم و اين مساله را براي عموم شيعيان جا بيندازيم كه انتظار بر فرج و كينه دشمنان امروزي مسلمانان خيلي واجب تر از گريه بر گذشته است در يك كلام فرمول زير باشيم:
شيعه= گذشته+ حال+ آينده
با سلام:
مطلب زيبايتان را خواندم. و كلي هم استفاده كردم.
اگر امكان دارد مطلب را بيش از اين واضح كنيد تا با مهدويت نوعي و حلول روح مهدي در وجود اشخاص تفاوت واضحتري پيدا كند. گرچه بسيار قابل استفاده است.
بله. وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و غيبته منا.
بحث با طاها با مقاله نقد ايشان بر كافي شروع شده است.
آدرس وب ايشان:
http://www.taha861.blogfa.com/