• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَك!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 64 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    سلام

    ميشه همو لينك بزنيم ؟

    سلام ببخشيد كه اينقدر دير آمدم /قبل از هز چيز عيد مبعث را تبريك مي گويم هر چند با تاخيراست ولي سال سال پيامبر اعظم مي باشد/نوشته هاي شما را خواندم سوالي به ذهنم نرسيد دوباره مطالعه مي كنم بازم مي آيم/موفق باشيد

    سلام

    واقعا متن مستند وخوبي نوشته بوديد . از خوندنش استفاده بردم.

    مخصوصا دعاي اللهم عرفني نفسك.........

    اميدوارم معرفت وعلم را با هم داشته باشيم

    اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا

    ممنونم به من سر مي زنيد. ياحق

    به نام خدا و با سلام

    مطلبتون خوب بود. اما اگه به اين مسائل هم پيرامون همين موضوع بپردازيد خوبه:

    رابطه عشق به خدا و عبادت و پرستش خدا چيست؟ آيا اين دو با هم تفاوت ميكنند؟؟

    مراحل رسيدن به پرستش خدا چيست؟/ آيا معرفت و شناخت جزوش هست؟

    معرفتي كه عنوان مي شه خداوند عطا ميكنه چه فرقي با شناخت ما از خدا داره ( دانستن و اطلاع داشتن)

    در پناه حق باشيد.

    سلام... از ديدن پيامت خوشحال شدم. منم فكر مي كنم هر بار كه مطالبتو مي خونم يشتر باهات آشنا ميشم. اومدم يه سري به وبلاگمبزنم و فوري برم سر كارم كه پيامتو ديدم.

    گفتي انقدر از همه خوردي كه...

    نميدونم منظورت اين بود كه ضربه خوردي و يا كلك؟ ولي خدا نكنه كه آدم از خدا ضربه بخوره. اين ضربه ها كه چيزي نيست. بگذريم كه اونم كار خودشه.

    خداوند معرفت رو در درون انسان قرار داده ولي حجاب هاي منيت مثل ابر روي خورشيد حقيقتو گرفته و مانع ديدن ما ميشه. خداوند هر لحظه در حال بارشه ولي اين مائيم كه ذهنمون مشغول حواسمون به هزار و يك چيز بيرونيه و قادر به دريافت بركات او نيستيم. مأموريت الهي ما اينه كه نسبت به خدا شناخت و معرفت پيدا كنيم كه در نهايت به او بپيونيدم. چون ارتباط بدون شناخت ممكن نيست. منم در وبلاگم سعي مي كنم همين چيزا رو به نحو ديگه اي بگم. خيلي مستقيم.

    بزرگان اديان معتقدن كه با شناخت خود به شناخت خدا نائل ميشيم. پس بايد خداي درون خودمونو كه نماينده و مجراي خدا در درون ماست بشناسيم و از طريق اون با خدا ارتباط برقرار كنيم.

    بازم بهت سر مي زنم. بپرم برم سر كارم ...

    سلام.خسته نباشين.

    خيلي ممنونيم که محبت کردين و بهمون سر زدين. نظر لطفتونه.

    مطالب فوق العاده ارزشمند و جامعي رو نوشتين./جزاکم الله خيرا/

    در ضمن؛ اگه اجازه بدين، لينک وبلاگ مفيد و قشنگتون رو تو وبلاگمون بذاريم.

    -:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:- يــــا الــــلـّـــه -:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-


    **حبيبا ما چه کرديم ما چه کرديم............که اينگونه اسير درد و رنجيم**
    **
    چنان غفلت براين دل چيره گشته.......دلم چون خاک قبرم تيره گشته
    **

    « اَللَّـهُــمَّ عَــجِّـل لِـوَلـِيـکَ الـفَـرَج »

    ::..:: التماس دعا ::..::

    سلام

    ممنونم

    با چه نامي اد كردي ؟

    اگر هم خواستي ميل بزن

    من باهاتم يا حق

    با عرض سلام و تبريك مبعث پيامبر اکرم اسلام صلي الله عليه و آله ...خدا خيرت دهد كه قلم استادانه ات هميشه مايه خير و بركت و بهرمندي است... ايام به كام و التماس دعا

    سلام

    نوشته تون مستند و ارزنده بود، ولي به نظر مياد اون دوتا حديثي كه ناظر به عنايتي بودن معرفت اند يه كم بيشتر بحث و بررسي بشند...

    يه كم بهتر روشون فكر كرد ...

    نمي دونم ولي هرچي هست اين بحث تون به دقت بيشتري نياز داره....

    شايد هم نياز باشه كه خود مفهوم معرفت رو بهتر و واضح تر بيان كنين!

    اينو به اين دليل مي گم كه يه وقتي شبهه ي جبر در ذهن كسي القانكنه...بايد توضيح بدين كه عنايتي بودن معرفت چه جور با اختيار همخواني و سازگاري داره...

    موفق باشين...

    سلام

    محمد جان

    ممنون از پست اين دفعه، جالب بود.

    راه و روش عملي و مطابق با زمينه در كسب معرفت چيست؟ ( چگونگي اون تلاش)

    درباره شطرنج بازي كردن شما هم ، خب درباره همه مسائل يا مواقع نمي‏شه شطرنج بازي كرد.

    مثلاً وقتي قرآن مي‏خواني بهترين كار اينه كه با تموم وجودت پذيراي آن باشي.( البته درباره فهم اون و درك آنچه گفته شده فكر كني)

    فكر كردن هم بايد هدفمند باشه وگرنه مي‏شه فكر بازي كه ذهن و خسته مي‏كنه و آخرش هم چيزي دستگير نمي‏شه.

    منتظر مطالب زيبايت هستم.

    فعلاً

    بنام خدا

    با سلام

    از ينكه به من سر زديد ممنونم . ببخشيد كه خبرتان نكردم

    بازم منتظر حضور سبزتان و البته اظهار نظرتان هستم

    التماس دعا

    يا علي مدد

    سلام

    خوبي آقا محمد علي؟ هنوز نفهميدم كه منظورت رو از ترمز دوستان درست گرفتم يا نه و اينكه باهام موافقي يا نه. تو پست جديدم نظر نذاشته بودي فكر كردم شايد ازت جلب نظر نكرده. ...

    يه پست جديد دارم. اگه از ما بدت نيومده بيا يه سري بزن

    پستت رو خوندم.

    برام خيلي جالب بود. امروز صبح تو راه رسيدن به محل كارم يه چيز ي ميخوندم كه خلاصه اش اين ميشد:

    جريان روشن شدن ذهن در اثر يه حركت در درونت به راه ميافته و در صورت وجود عزم و قصد و بقيه شرايط در عميق ترين لايه ها به حركتش ادامه ميده. هرچي بيشتر حركت كنه،‏ شناخت بيشتر ميشه، هرچي شناخت بيشتر بشه، فهم بيشتر ميشه و هرچي بيشتر بفهمي، حركات خودبه خودي بيشتري انجام ميدي كه اين حركات و اعمال دقيقا همون چيزي هستن كه بايد باشن (يعني هرچي بيشتر بفهمي بيشر كارايي كه انجام ميدي درسته و كمتر گناه ميكني...)

    ميبيني با چيزي كه تو نوشتي چه شباهتي داره؟!! كيف ميكنم اين چيزا رو ميبينم:)

    همچين مهر ميزه كه هيچ ترديدي نميتونه خدشه دارش كنه!

    جالبه ! تو قصد ميكني ولي جريان از بالا مياد (همون معرفتي كه تو گفتي بايد دعا كنيم تا عطا بشه) چون شناخت (معرفت) از بالاست و به قول احاديثي كه آوردي: كار خداوند است ....

    خيلي خوشم اومد از پستت.

    ممنونم دوستم:)

    سلام

    مثل دفعات قبل بسيار زيبابود

    ادامه حديث نورانيت......

    خوشحال ميشم سري بزنيد.

    سلام آقا محمد علي ......... بسيار موضوع جالبي است ........ اومدم بگم من آپ كردم ........ مقاله اي با عنوان :‏ هرچه قدر مي خواهي گناه كن!!!!!!!

    سلام

    اينكه عين حديث و روايت با سندش رو اوردين خيلي خوبه.

    موفق باشين

     <      1   2   3   4   5      >