• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : معرفت امام زمان روحي فداه
  • نظرات : 6 خصوصي ، 77 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    اسلام عليك يا صاحب الزمان

    سخن خود را با حديثي زيبا از اما م صادق (ع) در باب معرفت به امام(ع) شروع ميكنم كه فرمودند :

    ** مراد از نماز در كتاب خداوند عز و جل ما هستيم و ما زكاتيم و ما حجيم ، ماييم ماه حرام و ما كعبه خداونديم ، ما وجه الله هستيم ، ماايات خداوند هستيم و ما ييم دلا يل روشن **

    (بحا ر الانوار -24)

    اگر اشتباه نكنم خلاصه بحث به اين جا رسيد كه ما راهي جز شناخت امام زمانمان و معرفت يافتن به ان نداريم . كه تمام قبولي اعمال انسان بستگي به اين دارد . حالا كه ما فهميديم بدونه معرفت نوراني به امام نميشود . ان مسير كمال را طي كرد . پس بايد به فكر اين باشيم كه امام را به نورانيت بشناسيم .مولا علي در خطبه نورانيت كه خطبه بس شگفت اور است در معرفت يافتن به امام ميفرمايد :

    :: معرفتي بالنورانيه معرفه الله و معرفه الله معرفتي بالنورانيه::

    (جلد 26 بحارالانوار )

    ما نبايد امام را منحصر به جسم و يا حتي به روح كنيم بلكه بايد تنزيحا او را شناخت و تسبيحا او را يافت . بعد از ان خواهيم ديد كه امام در بينهايت متجلي است البته شناخت امام به اكمل از محالات است

    و هر كس در يك زمان و موقعيت معلوم به اندازه ظرفيت همان زمان از اين درياي بيكران بهره ميبرد . و با من و امثال من گفتن هم نميشه به معرفت رسيد . كه بايد خود اين نياز و در خودمان به وجود اوريم . احساس تشنگي كنيم بعد به دنبالش باشيم . و بايد فقط رفت به در خودشان و بس .

    اقا ديگر از اين كه صاحب الامر (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا ) يك سيد نوراني است و غيبت كرده و ظهور ميكند . از اينها ديگر گذشته اينها معرف اخر الزماني نست .

    تا امام زمان نشناسيم و بگوييم .. اقا بيا دوست داريم ..اقا بيا برات مي ميريم . اقا درد دل داريم .... نتيجه همان ميشود كه در كربلا شد . مگر امام حسين هم يك سيد نوراني نبود .پس چي شد ؟

    زبير كسي بود كه سرش را ميتراشيد و در خانه مولا علي

    مي نشست. و مي گفت كسي حق ندارد به اين خانه چپ نگاه كند . و زماني كه همه مرتد شده بودند زبير ماند و ابوذر و مقداد و سلمان .

    حالا اين زبير زماني رسيد كه در جنگ جمل به روي حضرت امير شمشير كشيد . چرا اينگونه شد ؟ تنها يك جواب دارد علي را به نورانيتش نشناخته بود نمي دانست علي همان نماز است . نميدانست خداوند به درخواست امام مي ميراند و زنده ميكند .

    معرفت ظهور هم اينگونه است بايد اول امام زمانمان را به فلب بشناسيم. بعد ظهور در باطن خود انجام گيرد تا ارباب كائنات جمال دلربايش را در عالم كثرات به ظهور رساند . بعد از معرفت يافتن به حقيقت چه دلنشين ميشود وقتي ميگوييم . يا صاحب الزمان بيا

    همانگونه كه حبيب ابن مظاهر امام زمان خود را فرياد كرد .

    و صلي الله علي عبادالله صالحين