در نشراحکام ديني واعتقادي داشت. چه دردوره امويان وچه دردوره عباسيان. دردوره امويان

گروه هاي زيادي جهت تحريف مسايل ديني توسط حکومت ها تشکيل وباجعل حديث وايجاد

اسطکاک در محافل علمي آن وقت ، سعي داشتند عقايد حقه دين مبين اسلام را وارونه جلوه داده

ودرجهت منافع ومطامع خود بکار گيرند. در دوره عباسيان با ظاهري آراسته ولي بنوع ديگر

در همين راستا عمل مي کردند که جاي بحث آن در اينجا نيست.

بااين مقدمه مي خواهم عرض کنم شيعه نيز با وجود ائمه طاهرين وپس از آن نظارت عالمان

ديني ، از اين هجمه ها درامان نبود. حتا در دوره هايي، در خودگرفتار مسايل ديگري شد که در

ادامه عرض خواهم کرد.

درعصر ائمه جز افراد معدودي که مورد تاييد خود ائمه در نقل افکار آنها بودند در اين ميان

بسياري هستند که راوي هستند ولي اصل ونسب آنها در صحت وسلامت يامخدوش است

ويا حداقل مورد تاييد نيست . وچه بسا که بسياري به حکام وقت نيز وابسته بودند. درتاييد

اي مطلب مي توان مطالبي که از ائمه نقل مي کنند پي برد. نمونه آنرا مي تواني در کتاب

":پوستين وارونه" آقاي دکتر حسين رزمجو مطالعه نمايي. در اين کتاب روايتي درکتاب

بحار الانوار نقل مي کند : امام جعفر صادق (ع) پيش هارون مي رود . هارون از وضعيت

زندگي پسر عمويش مي پرسد : امام (ع) مي فرمايد: زندگي برايم سخت است . چند دختر

دارم بعلت مشکل مالي نمي توانم شوهر بدهم .و در آخر هارون چند شتر با بار بايشان

مي دهد.

سوال: آيا امامي که من وشما در ذهن خود داريم همجون امامي است که براي شوهر دادن

دخترش دست بسوي آدم سفاکي دراز مي کند که حداقل دستش بخون چند ائمه ما آغشته

است؟ يقينا اينطور نيست.

بعد ها که مسوليت ترويج وحفظ آثار ائمه برعهده عالمان ديني ما افتاده است با احترام

به تمامي آنها که تلاش طاقت فرسايي انجام دادند ، ولي براثر برخي از قصور ها که

شايد ناشي ازشرايط زمانه بود، در اين ميان مشکلاتي پيش روي امروزي ها قرار

داد نه مي تونند بعضي از لقمه هاي سمي را غورت دهند ونه آنرا غي کنند. که از اين

دست، کم نداريم . ومتاسفانه نسل بنسل در کتب معتبر شيعي آنرا نقل کرده وه