• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : دين و عقل
  • نظرات : 5 خصوصي ، 68 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دوست خوبم سلام :

    قبل از هر چيز تلاش و پشتکار شما را مي ستايم . اميد که مورد رضايت حضرت حق باشد. يقينا تضارب افکار وتبادل اطلاعات در رشد وتعالي افراد تاثير بسزايي دارد.

    اما بجث "تسليم " ودرادامه "دين وعقل" .يقينن مسايلي هست که عقل ناقص بشري در درک آن عاجز است. واز اين دست شايد رواياتي باشند که فهم عميق تري نياز داشته باشند.وباعتقاد شيعه علم لدني که نزد ائمه اطهار(ع) است ، مسايلي از سوي آنها مطرح گشته که شايد فهم بشري قادر درک آن نباشد. البته بايد بين آن مسايل بستگي به نوع آن تفکيک قايل بود .

    نکته مهم اينکه مگر ما چند روايت از اين دست ،( يعني روايت داراي سند معتبرباشد ومانيز از فهم آن عاجز باشيم.) داريم؟. ودر حاليکه در اين کتب روايات زيادي از اين دست هست که ازجهت سند مشکل دارد وگاهن با روايتي که سند آن هم درست است در تضاد است . حال اگر فرض براين بگذاريم که اين کتب فقط بايد دردست اهل فن آن باشد وفقط آنها آن را مطالعه نمايند ، فکر نکنم کار پسنديده اي باشد .

    نکته اي که قبول آن برايم کمي سخت است اين است که چرا براي درک وفهم مطلب نياز به کسي باشد که علم حديث بداند ؟ البته در صحت وسقم سند حديث و ناقلان آن بايد به اهل فن مراجعه نمود وهمينطور براي استباط احکا م عبادي . ودر رابطه با جعلي بودن ونبودن حديث ، منظور فهميدن ويا نفهميدن نيست بلکه منظور برفرض صحت حديث(که نيست) مطلب طوريه که دور از شانيت امام است که اينطور حرف از زبان امام خارج شود . ويا طبق منطق شيعه اين مطلب از امام با آن منطق سازگار نيست . مثلا اغراق گويي که در بعضي روايات در رابطه بابعضي از ائمه (ع)هست. با هيچ عقل سليمي سازگار نيست . چيزي که خود ائمه نيز از آن گريزان بودند. اونوقت چطور بايد سکوت کرد. نمونه آن را در کامنت قبلي چند کتاب بعنوان نمونه ذکر کردم .مثلا کتابي که مرحوم صالحي نجف آبادي در رابطه با تحريفاتي که در مجمع البيان آمده است مي گويد : از بزرگان شيعه (اسمش خاطرم نيست) مطلبي از کتاب "تاريخ طبري " نقل مي کند ومي گويد "ابو جعفر " اينطور گفته است . بعد ها بخاطر اعتمادي که نويسنده مجمع البيان باو داشت ديگر تحقيق نمي کند که اين ابوجعفر کيست وجلوي آن (ع) مي گذارد تا جايي که بعد ها بعنوان روايت از امام باقر(ع) نقل مي شود حتا مرحوم علامه طباطبايي.واز اين دست کم نداريم.

    در پايان ضمن تشکر از شما واستقبال از اين گونه بحث ها اميد وارم عامل بگفتار حقه ائمه اطهار که همان راه راستي ودرستي است باشيم .

    پاينده باشي.