دوست خوبم سلام :
اولا که از لطف شما ممنونم . واقعن همانطور که فرموديد ، جذابيت مطالب دوچندان شده است . مخصوصن اين پست آخري که قبلا اونو خونده بودم . يعني از اون دسته مطالبي بود که آدم وقتي مي خونه خودش را با آن محک ميزنه . حالا يا خودش را مطابق مي بينه ويا دلش مي خواد خودش را با آن تطبيق بده .وباز مي خوام بگم از اون دسته مطالبي بود که امروزه يا بگوش نمي خوره ويا اگه مي خوره چنان دچار هرزه گي است که بوي تعفن ماديگرايي ودنيا طلبي ناقلان آن ، انسان را به آسمان نبرده هيچ ، در مرداب مدفون مي کند.
امروزه جامعه ما مخصوصن نسل جوان ، در کنار بسياري از بحرانها ، دچار بحران معنويت است .(البته معنويت ابزاري فراوان است.اين نوع معنوبت مانند همان بيل وکلنگي هستند که در مغازه ها مي فروشند.) اما معنويت بر خواسته از دل ، (خود راهي ابتدايي براي شناخت خدا ، قرآن وائمه اطهار است) که لاجرم به دل نيز مي نشيند ، حرفهايي از اين دست است که شروع کرديد . همانطور که قبلا خدمت شما عرض کردم ، سيماي مقدس ائمه را نيز مي شود از زاويه جذابتر ارائه کرد. بنده چند بار نهج البلاغه را خوندم . در سرتاسر آن نه از تعبدهاي خشک وبي منطق خبري هست ونه سخني از تسليم شدن هاي دست وپابسته . تازه ميگن نهج البلاغه بخش گزينشي از کلام امام (ع) است. تا حالا فکر کردي چرا مردم ما را نسبت باين کتاب مانوس نکردند؟ البته منظورم به کلي گويي ها وذهنيت کلي احترام آميز بآن نيست که اين در جامعه هست . بنظر بنده حتا باندازه ديوان شعراي بزرگ ما (که اين در جاي خودش بسيار عزيز ومحترم است) جايگاه ندارد. نه روي طاقچه ونه توي دل . بلکه بيشتر در ذهن اون هم بصورت کلي وخيالي . البته در اين مورد درد دل زياد دارم که اينجا جاي آن نسيت . اميدوارم خداوند به قلمت دم مسيحايي ببخشد تا ازنتيجه سحر کلامت مزد وپاداشي بدست آوري که دهنده آن خود حضرت حق باشد.
در ضمن دو سه مورد در باره فالب وفونتا عرض داشتم که اگه اجازه بدي برايتان ايميل خواهم کرد.
پاينده باشي.