• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : باشه قبوله هرچي تو بگي!
  • نظرات : 9 خصوصي ، 121 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خودت را معرفي كن

    گفتم:«اگر بخواهي در چند جمله خودت را معرفي كني و بگويي چه كسي هستي، چه مي‌گويي؟»

    گفت:«من ...»

    گفتم:«نه. صبر كن. كمي فكر كن و بعد بگو».

    كمي مكث كرد و گفت:« اسم من ... است. من فرزند ... هستم. شغل من ... است.
    تحصيلاتم ...»

    گفتم:«نه، نه، اين‌جوري نه. يك كمي از اين سطح بيا بالاتر و كلي‌تر نگاه كن».

    گفت:«خوب، من موجودي هستم در بين موجودات ديگر كه از قدرت كلام و تفكر برخوردارم و ...»

    گفتم:«بازهم نشد. باز هم از اين سطح برو بالاتر».

    مكث ديگري كرد و گفت:« خوب، چه بگويم، مي‌گويند در كتب مقدس آمده كه انسان در اصل روح است و ... مي‌گويند كه از روح خدا در او دميده شده و ... ديگر اين‌كه مثلاً انسان جانشين خدا بر روي زمين است و ...»

    گفتم:«صبر كن. چه شد؟ حالا كه خواستي اصليت وجودت را بيان كني اين‌طور به تته‌پته افتادي؟»

    گفت:«نمي‌دانم شايد به‌خاطر اين‌كه اين‌ها را فقط شنيده‌ام و درك روشني‌ از آن ندارم»

    گفتم:«و آن را لمس نكرده‌اي و به تجربه در نياورده‌اي و حتي برآن فكر هم نكرده‌اي و ...‌»

    گفت:« نه اين‌طورها هم نيست. گاهي بر آن تفكر كردم ولي خوب ...»

    گفتم:« ولي خوب دغدغه تو نبوده است. اما اگر به‌واقع باور كني كه تو مي‌تواني جانشين خدا بر روي زمين باشي، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ چه تغييري در زندگي تو پيش خواهد آمد؟ تو واقعاً چه خواهي شد؟ تا به‌حال چقدر جدي به اين موضوع نگاه كردي كه « من كي هستم»؟»

    گفت:«راستش را بخواهي تا به‌حال خيلي جدي به اين موضوع نگاه نكردم چون وقتش را ندارم. خوب مي‌داني مشكلات زندگي زياد است و انسان گرفتار اين مشكلات و ...»

    گفتم:«خوب اگر ايمان داشته باشي كه با شناخت خود نيمي بيشتر اين مشكلات رنگ خود را مي‌بازند چه؟»

    گفت:«نمي‌دانم تا به‌حال اين‌طوري به اين موضوع نگاه نكردم».

    گفتم:«خوب پس اگر خواهان حل مشكلات خودت به بهترين شكل هستي، هر چه زودتر شروع كن».

    گفت:«باشد. قبول، ولي از كجا بايد شروع كنم؟»

    گفتم:«خيلي ساده. مراقبه بر «من كيستم؟» را به زندگي‌ات اضافه كن. بدان كه هر اتفاقي كه بيافتد ضرر نخواهي كرد».

    گفت:«رفتم كه آن را آغاز كنم».&nbs