با سلام
مطلب جالبي بود . البته اينكه در عصر جمعه دل انسان مي گيرد مي توان علت آن را عوامل زير دانست :1 روزهاي غير جمعه سركار مي روند, اشتغال دارند و با دوستان حرف مي زنند. از اين جهت احساس خستگي نكرده و در نتيجه غمگين نمي شوند. اما در روز جمعه نوعاً در خانه مي نشينند, چند ساعتي با بچه ها حرف مي زنند,چند ساعتي استراحت مي كنند و ساعتي هم بانگاه به تلويزيون و گوش دادن به راديو خود را مشغول مي سازند, اماباز مي بينند ساعاتي باقي مانده است , لذا خسته مي شوند و احساس غم مي نمايند. 2 طبق روايات وارده از اهل البيت : عصرهاي هر جمعه نامهء اعمال مردم رابه پيشگاه حضرت ولي الله الاءعظم امام امام عصر عليه آلاف التحية و الثناء برده و به عرض ايشان مي رسانند. شايد انسان ها به طور ناخودآگاه از جريان مطلع شده و از اين بابت غمگين و ملول مي شوند.3 بر حسب گفتهء روان شناسان و روان كاوان و تأييد دسته اي از روايات , انسان علاوه بر حواس پنج گانه , حس ششمي هم دارد كه از راه دور بعضي از امور ناراحت كننده يا خوشحال كننده را مي فهمد . به تعبير ديگر ارواح بعضي انسان ها در عالم معنا با هم الفت دارند كه در اثر ناراحتي روحِ يكي ,روح ديگري نيز ناراحت و غمگين مي شود.جهان ديگري هم براي اين حالت متصور است .كه بهترين آن مطلب شما ست شايد دلمون اينقدر به دل آقامون نزديك شده كه وقتي غم روي دلش سنگين ميشه ما هم ناراحت ميشيم
اما در رابطه با مطلبتان خيلي از اذيتها و آزارها كه در مسير راه بسياري از آدمها مخصوصاً آنهايي كه مقرب درگاه خداوند هستند مي بينيم مي توانيم بگوييم
هركه در اين درگه مقرب تر است جام بلا بيشترش مي دهند
و چه خوش گفت استاد سخن حافظ
در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور