سلام.
بعضي از دوستان پرسيدند كه دفتر رو چطور بنويسيم؟
راستش خودم هم نميدونم اما دارم مينويسم ديگه. بهم گفتند كه شروع كنيد با معرفي خودتون. در خلوت خودتون ، خودتون رو معرفي كنيد. كي هستيد! ميدونيد چقدر از عمرتون رو پشت سر گذاشتيد؟ چقدر فكر ميكنيد وقت داريد؟ مشكلات اخلاقيتون كه فكر ميكنيد بايد اصلاح بشه كدومه؟ خلاصه به قول معروف يك بيوگرافي از خودتون بنويسيد.
بعد شروع كنيد به نوشتن روزهايي كه ميگذرونيد(خانمها خيلي خوب به اين كار واردند) به اون مشكلاتي كه در قسمت اول دفتر اشاره كرديد بيشتر دقت كنيد! ببينيد كه در هر روز چقدر اون كار رو انجام داديد؟ براي خودتون يك مجازات تعيين كنيد. مجازاتي كه بشه انجامش داد مثلا يك صفحه قرآن! توي روز هربار كه اون گناه رو انجام داديد يك صفحه قرآن بخونيد البته به همراه استغفار.
اگه توي اين كار جدي باشيد بعد از چند هفته ، ديگه توي روز حواستون جمع ميشه كه آخر شبي هم هست و مجازاتي بايد باشه(و در نتيجه كم كم حواس جمع ميشه كه آخر و عاقبت و قيامتي هست و حساب و كتابي و مجازاتي و...) اين چيزي بود كه من شنيدم و براتون نوشتم.
حالا هم چندتا حرف ديگه كه ممكنه كمك باشه.
يكي اينكه نبايد از خودمون انتظار زيادي داشته باشيم. مني كه بيست و اندي ساله دارم يك گناهي رو انجام ميدم يك شبه نميتونم تركش كنم اما اين مراقبه باعث ميشه كه نسبت به انجام اون گناه كمي هشيار بشم.
دوم اينكه بين مشكلات نفس يك نگاه الاهم في الاهم بكنيم و ببينيم از كدوم قسمت شيطان راحتتر ميتونه نفوذ كنه و اول بريم سراغ اون عيب.
سوم اينكه اين كار تنها خيلي سخته. الرفيق ثم الطريق! با يكي از دوستان قرار بذاريد و هر روز از حال همديگه باخبر بشيد. فلاني چطوري؟ دفترت ميزونه يا نه؟
چهارم اينكه دعا! خيلي كمك ميكنه. براي امام زمان(عج) و توسل به ايشون كه مراقبمون باشند. دعا براي همديگه. اگه چهل نفر جمع بشند و بگند خدايا امشب محمدعلي رو بيامرز و فردا مراقبش باش ميشه خدا حرف رو رد كنه؟ اگه چهل و يك نفر بشيم خيلي خوب ميشه.
پنجم سپردن كليه امور به دست خداوند: افوض امري الي الله! ان الله بصير بالعباد. (گفتن اين جمله صبح به صبح چقدر وقت ميگيره؟)
ششم يادمون باشه كه در روايت داريم كه هر گناه شيعه يك تير به قلب امام زمان(عج) است. توي روز ياد اين روايت بيفتيم. هر روز صبح به آقا قول بديم كه امروز رو خوب باشيم.
در آخر بگم كه يادتون باشه اين راه راه آسوني نيست. اگه شروع كرديد معتادش ميشيد.
تاكيد هم ميكنم كه فكر نكنيد كه من اينها رو طي كردم. بعضي وقتها كه دوستان اينطور فكر ميكنم تصميم ميگيرم وبلاگ رو تعطيل كنم كه بيشتر خودم رو گول نزنم. دفتر رو ديرتر از همتون(اونهايي كه پايه بودند) برداشتم و امروز فكر كنم روز هفتميه كه دارم توش مينويسم.
براي من هم دعا كنيد كه بتونم اين دفعه به خير و سلامتي به آخر برسونمش.
يا علي