و اين چنين بود كه آن هجرت عظيم در راه حق آغاز شد و قافله عشق روى به راه نهاد . هجرت مقدّمه جهاد است و مردان حق را هرگز سزاوار نيست كه راهى جز اين در پيش گيرند . مردان حق را سزاوار نيست كه سر و سامان اختيار كنند و دل به حيات دنيا خوش دارند . سر آنكه جهاد فى سبيل الله با هجرت آغاز مى شود در كجاست ؟ ياران ! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نيست ، سخن از آنان است كه اسلام آورده اند اما در جست و جوى حقيقت ايمان نيستند . اگر كشاكش ابتلائات است كه مرد را مى سازد ، پس ياران دل از سامان بر كنيم و روى به راه نهيم . اگر رسم مردانگى سر باختن است ، ما نيز چون سيدالشهدا عبدالله بن عمر را پاسخ خواهيم گفت كه :" اى پدر عبدالرحمن ، آيا ندانسته اى كه از نشانه هاى حقارت دنيا در نزد حق اين است كه سر مبارك يحيى بن زكريا را براى زنى روسپى از قوم بنى اسرائيل پيشكش برند ؟ آه ياران ! اگر در اين دنياى وارونه ، رسم مردانگى اين است كه سر بريده مردان را در تشت طلا نهند و به روسپيان هديه كنند ... بگذار اينچنين باشد. اين دنيا واين سر ما !