سلام دوست عزير خيلي خوب گفتي. من به اين نتيجه رسيدم كه هر چه توجه مو به چيزاي بد و منفي بيرون بيشتر معطوف كنم بيشتر ميشن و محافظت از خود مشكل تر. بهتره فقط به خدا و عشق به او و توجه به او با ذكر نامي كه دوست داريم متمركز كنيم و دائماً با اون حرف بزنيم و وقتي كه با ديگرون حرف مي زنيم تو دلمون بگيم خدايا حواسم به توئه ها. هيچ چيز نمي تونه منو از تو دور كنه... و از اين حرفا. با ياد اون بخوابيم و بلندشيم و بخوريم و خلاصه زندگي كنيم. در حضور اون شرممون مياد زياد بد باشيم.
در مورد همرنگ جامعه شدن با تو موافقم ولي اين به اين معنا نيست كه مثل يك وصله ناجور در جايي كه خريدار نداره كلام نوراني خدا رو به كار ببريم و كار خودمونو بي ارزش كنيم. بايد از اصل هماهنگي استفاده كرد و هماهنگي به معناي همرنگ شدن نيست به معناي متناسب با زمان و مكان و شخص صحبت كرد. خوندي كه در كتاب مقدس نوشته مرواريد را جلوي خوك ها نمي ريزند. ولي به هيچ كس هم به ديده تحقير نگاه نكنيم شايد اونا علي رغم ظاهر غير مذهبي بودنشون از ما بهتر باشن. خدا مي دونه.