• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : عشقها دروغند مگر...
  • نظرات : 25 خصوصي ، 115 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با نام خدا و سلام

    من وقتي صاحبدلي پيدا مي كنم آرام مي گيرم. وقتي هم زباني مي يابم خدا را شكر مي كنم. اما آيا مي داني برخي مياند ما را مسخره مي كنند؟ مي گويند: مگر خدا يا امام زن است كه عاشقش هستي يا از عشق به او سخن مي گويي. خدا مولا(ارباب) است و ما عبد(نوكر). ما را اهل بدعت مي خوانند و مي گويند:‏ بايد توبه كنيد. و هزار بد و بيراه نثار ما مي كنند. چكار بايد كرد؟ نمي دانم آنان خدا را چه موجودي معرفي مي كنند؟ آيا نبايد به خدا محبت داشت و به او عشق ورزيد؟ آيا لزوماً كسي كه به او محبت و عشق ورزيده مي شود زن است و شهواني؟ نمي دانم آنان آيات و روايات را نخوانده اند كه سخن از عبادت عاشقانه و محبت و عشق مؤمنان به خدا سخن مي رود: و الذين آمنوا اشدّ حباً‏ لله....

    سرت را درد نياورم. خدا توفيقات شما را افزون سازد.

    پاسخ

    سلام. چند وقتي بود که راجع به اين مطلب با مخالفان بحث داشتم. به نظرم آنها نميدانند که در يک سجده عابدانه ميتواند محبت هم موج بزند. ميگويند خدايا من از جهنم ميترسم و عذابي بالاتر از آن نميشناسم غافل از آنکه امير مومنان ميفرمايد فکيف اصبر علي فراقک! مهم اعمال انسان است که نشان ميدهد ميزان کجاست. در قيامت همه چيز روشن ميشود خدا مولاست و ما عبد اوييم. در اين که شکي نيست اما بالاترين مرتبه عبد اين است که معرفت نسبت به ارباب داشته باشد و اين معرفت قطعا با محبت همراه خواهد بود و گرنه محبت نيست. چگونه احساس محبت نکنم نسبت به کسي که به من فرصت حيات داده است؟ کسي که به من انواع نعمت را داده تا... و ان ادخلتني النار اعلمت اهلها اني احبک!! يا علي