سلام
خوبيد ؟
گفته بودم مي يام و در مورد متنتون نظر مي دم ...
و اما نظر من در مورد عشق و دوست داشتن و اين حرفها ........ به نظر من که عشق وجود نداره يعني داره اما من قبولش ندارم ........ دوست داشتن خوبه و بهتره و اگه درست و حسابي باشه مي شه آدم رو به معشوق بالاتر برسونه ..... اين خاصيت دوست داشتنه ... که البته بعضي ها ميگن ... عشق خوب و پاک هم همين کار رو مي کنه ........
يه جايي شنيدم که اصلا نبايد تو دلت کسي غير از خدا رو راه داد .... يعني رو سر در دلت بايد تابلو ورود ممنوع بزني ........ يه جورايي بهم بر خورد ... واسم گرون اومد گفتم يعني چي ؟............ مگه ميشه ........... خلاصه کلي با خودم کلنجار رفتم که مگه ميشه .؟؟... وقتي کتاب کيمياي محبت رو خوندم متوجه شدم ..... يعني فهميدم که بالاخره ميشه تو دلت عاشق باشي و کسي رو دوست داشته باشي يا نه ؟
شيخ رجبعلي خياط مرحوم فرموده بودند که ميشه آدم دوست داشته باشه .ميشه علاقه مند باشه .. اما براي خدا ... ميشه عاشق باشي اما براي خدا ......
امام خميني هم عاشق خانمشون بودند اين رو ميشه از نامه اي که ايشون به خانمشون نوشته بودند ،يعني زماني که تو تبعيد به سر مي بردند ، فهميد ............ مگر امام خميني کم کسي بود مگر ايشون عاشق خدا نبودند .........
شهيد همت که کم کم به داريم به سالروز شهادتشون نزديک ميشيم ، هم عاشق خانمشون بودند ... يعني بار ها وبارها به خواستگاري خانم ژيلا بديهيان رفته بود .... و آخر هم به وصال رسيده بود .... اما همه حرف ايشون اين بود که بايد همه چيز براي خدا باشه ... راه ميري ... نفس ميکشي .........کار مي کني براي خدا
اما واي بر ما ما کجا و اين اسطوره ها کجا ؟؟؟!!!
هر کاري مي کنيم مال همه است الا براي خدا ....... عاشق مي شيم واسه دل خودمون ......... ترک عشق مي کنيم واسه دل خودمون ...........
خدا به راه راست هدايتمون کنه ......... يعني ميشه ما هم آدم بشيم ؟؟؟؟؟؟؟؟
موفق باشيد
راستي بيکار که شدم نشتم لينک هاي دوستانتون رو با حوصله نگاه کردم تا به وبلاگ خودم برسم اما چشمام در اومد و خبري از وبلاگ من نبود ........... عيب نداره ..... ما عادت کرديم
موفق باشيد