زين گونه ام كه در غم غربت شكيب نيستگر سر كنم شكايت هجران غريب نيستجانم بگير و صحبت جانانه ام ببخش كزجان شكيب هست و زجانان شكيب نيستگمگشته ي ديار محبت كجا رود نام حبيب هست و نشان حبيب نيستعاشق منم كه يار به حالم نظرنكرد اي خواجه درد هست وليكن طبيب نيستطبيب نيستطبيب نيستطبيب نيست...