سلام

اولا كه دير كردي

دوم:

عيد مبارك

سوم:

يه روز يه شاگردي اومد خدمت استادش و گفت استاد جون من هر كاري مي كنم بازم اين قرآن و روايات برام خيلي ساده ميان. نمي تونم ازشون بهره كافي ببرم و...

اتاد يه ليوان به شاگردش داد و گفت برو از اون شير فشار قوي پرش كن بيار

شاگرد هر كاري كرد نتونست ليوانو پر كنه چون فشاره قوي بود و همه اش بيرون ميريخت. يعني ليوانه گنجايش نداشت.

احلا قصه من شاگرده و شماي استاد

مي خواي همين جوري در و مرواريدو بريزي تو وبلاگت؟ فكر كم ظرفيت ها و كم بهره هاي مثل منو نمي كني؟

شما احتمال اينو هم حتي نميدي كه اگه به جاي ريخت اين همه آي و روايت يكيشو بياري و توضيح و تفسير و تشبيه و تمثيل كنارش بنويسي براي جا افتادن مطلب خوب باشه؟

مثلا:

5 تا راه كار بدي براي اين كه ما بتونيم آدم هاي توكل كننده اي باشيم؟

عيدتون مبارك