• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : غدير ثاني
  • نظرات : 8 خصوصي ، 96 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    جالب اين است كه قرآن را فراموش كرده و تنها به احاديث چسبيده اند . در حالي كه قرآن تبيان ( بيانگر) هر چيزي است و حتي احاديث با معيار قرآن بايد رد و قبول شود . جالب اين است كه بخشي از شيعيان و اهل تسنن واقعيت آيات قرآن را چندان قبول ندارند و به جاي اين كه خودشان را با آيات تطبيق دهند يا احاديث را با آيات تفسير كنند ، آيات را پشت گوش انداخته و آنها را با احاديث توجيه مي كنند و به قول علامه طباطبايي در مقدمه تفسير الميزان نوعي تفسير قومي و فرقه اي از قرآن استخراج مي كنند . حتي بسياري آيات و احاديث را با عادات و علايق و سلايق فلان و بهمان دسته و هيات مذهبي تطبيق مي دهند . در مورد اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علي ذلك هم منطق كلي مبارزه با ظلم را مي بينيم نه ماندن روي دو سه نفر خاص . يعني محكوم كردن خط كلي ظلم و شجره ظالمان نه فلان و بهمان و نه ماندن در تاريخ و منازعات گذشته تاريخ را به منازعات روز تبديل كردن و آتش خوبي براي ابرقدرتها فراهم كردن .
    پاسخ

    در رد اينکه قرآن به تنهايي بيانگر هر چيزي ميباشد هم سخن بسيار است و تنها به همان مثال معروف اکتفاء ميکنم که در هيچ کجاي قرآن احکام دين همراه با جزئيات بيان نشده است و گروهي که معتقد به کلام شما هستند بر همين پايه معتقدند که در قرآن مثلا گفته شده که نماز بخوانيد اما نگفته چگونه پس من هرطور که دلم بخواهد نماز ميخوانم. هر قدر هم به اينها گفته شود که قرآن با روايات تفسير ميشود و روايات مفسر آيات هستند (يکي از اينها از همکلاسيهاي دانشگاه من بود که به هيچ صراطي مستقيم نبود) جواب ميدهند که قرآن بالاتر از حديث است و نميشود قرآن را با حديث تفسير نمود. در تفسير الميزان علامه طباطبايي رحمة‌الله عليه هم در ذيل هر آيه بعد از تفسير کلي تفسير روايي هم وارد شده است (شايد جالب باشد بدانيد که برخي هم هستند که از اين طرف روي زمين افتاده اند. شخصي را ديدم که معتقد بود علامه طباطبايي اشتباه کرده است که تفسير قرآن نوشته!!!! چرا که قرآن را فقط معصوم بايد تفسير کند و جز تفاسير روايي همه‌ي تفاسير با گمراهي همراه هستند) درد در اسلام يکي دوتا نيست و اين است که ميفرمايند نگاه داشتن دين در آخر الزمان مانند نگاه داشتن زغال افروخته در کف دست است. در مورد اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد... هم عرض کنم منطق شما در اين قسمت صحيح. اما بعد از اين قسمت هم اگر دقت کرده باشيد لعن خداوند خاص ميگردد: اللهم خص انت اول ظالم بالعن مني و ابدا به اولا! ثم العن الثاني و الثالث و الرابع! اللهم العن يزيد خامسا!! پس نبايد يؤمن ببعض و يکفر ببعض بود. هم جنبه‌ي عمومي لعن را بايد در نظر داشت و هم اينکه بايد دانست که اين لعنها بصورت خاص بر اولي و دومي و سومي و معاويه و يزيد برميگردد چرا که هر ظلمي در اسلام انجام ميگردد به علت خارج کردن اسلام از مسير اصلي توسط آنها بود--- در انتها از سعه‌ي صدر شما متشکرم و اميدوارم خداوند همه‌ي ما را به راه راست هدايت نمايد. يا علي