• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : با خون دل نوشتم!
  • نظرات : 16 خصوصي ، 99 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    گنبد افلاك

    آي خونه‌دار و بچه‌دار، زنبيل و بردار و بيار

    پلاک و استخوان داريم، تحفه‌ي راه کربلا

    پلاک و استخوان داريم، يک عالمه جوون داريم

    شهري تو آسمون داريم، پاشين بياين دُکّونِ ما

    گردنمون که کج ميشه، غرورمون فلج ميشه

    کي مي‌دونه راست يا دروغ؟ شرمنده تونيم شهدا

    گاهي يک‌سال آزگار، سراغتون نمي‌آييم

    گاهي مي‌گيم مارش بزنن، با تاج گل مي‌يايم ادا

    چندوقت يکبار لباستون، تو تنمون زار مي‌زنه

    وبال چفيتون مي‌شيم، همايشا، نمايشا

    "شرمنده تونيم شهدا"، قافيه شد تو شعر ما

    رديف شعرمون همش" "چي‌کار کرديم بعد شما؟!"

    هرچي شما خاکي بودين، ساده و افلاکي بودين

    داديم شمارو بِکِشَن، با قُپِّه‌ها، درجه‌ها

    کوچيک بوديدم، حقير بوديم، داديم بزرگتون کنن

    عکساتونو چاپ بزنن، رو پسترا و بنرا

    اين چاه اگه آبم داره، واسه‌ي ما خوب نون داره

    چوب حراجتون زديم، تو ميدونا، خيابونا

    آي خونه‌دار و بچه‌دار، زنبيل و بردار و بيار

    پلاک و استخوان داريم، تحفه‌ي راه کربلا

    پلاک و استخوان داريم، يک عالمه جوون داريم

    شهري تو آسمون داريم، پاشين بياين دُکّونِ ما

    جنگل مولايي شده، شهرمون از دوز و دغل

    هرکي به فکر خودشه، سواره‌ها، پياده‌ها

    چي‌کار کرديم بعد شما؟، به عقل جِنَّم نمي[آ]مد!

    سکه زديم به نامتون، اما تو بازار رِبا

    خلوص نيت نداريم، ما حاج همت نداريم

    همش داريم بيرون مي‌ديم، فوق ليسانس و دکترا

    دکترامو مي‌گن شما، بچه‌رو دِپرس مي‌کنيد

    داديم که حذفتون کنن، از قصه‌ها، سانسورچيا

    بچه‌هامون بچه‌هاتون، بنگي شدن، رنگي شدن

    رومي شدن زنگي شدن، شرمنده‌ايم رومون سيا

    من چي‌بگم آخر شعر، جون و دلم آتيش گرفت

    شهيد کشي بسه ديگه، جون امام وشهدا