• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : غدير ثاني
  • نظرات : 8 خصوصي ، 96 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با نام خدا و سلام

    برادر خوب و دلبندم.

    اولاً، از اين كه مطالب دوستان ديگر را كه بر خلاف شما نظر دارند، با احترام و ادب نقد كرديد، بدون اين كه به آنان ناسزا بگوييد و به القابي مثل عمري بودن و دشمن زهرا(س) بودن و كافر و منحرف و گمراه و نظاير آنها بودن متهم نكرديد، خيلي خوشم آمد. باور مي كنيد، برخي به قدري با خشونت و بي ادبي و تهمت زني با مخاطب برخورد مي كنند كه آدم جرأت نمي كند با آنان همسخني كند. نقد بايد دوستانه و محترمانه باشد، مثل نقد شما. اين رفتار شما مرا تشويق مي كند كه سخن شما را نقد كنم.

    ثانياً، من نظر شما را مبني بر اين كه بايد خلفا را لعن كرد، قبول ندارم و ادله شما را نيز رد مي كنم. البته نقد همه سخنان شما در اين كامنت ممكن نيست. شما اگر به آيات قرآن استناد مي كنيد، آن آيات مطلق نيست و چندين قيد دارد. يكي آن كه لعن در آنها عام است و به اشخاص معين نظارت ندارد. ديگر اين كه لعن گروه مورد اشاره قرآن باعث مفسده هاي بزرگي در امت اسلامي نمي شود، مثل تفرقه امت اسلامي، سوء استفاده قدرت هاي استكباري از تفرقه، اباحه خون شيعه و ريختن خون شيعه، آزردن برادران ديني ما از اهل سنت كه هيچ از واقعيات صدر اسلام هيچ خبري ندارند، دوري بيش تر برادران اهل سنت از اهل بيت و دشنام دادن به ائمه شيعه و .... شما عنايت داريد كه لعن كافران اگر خلفا را كافر حساب كنيم كه محل تأمل است، مستحب است؛ اما تفرفه، مردم آزاري، موجبات دوري از اهل بيت و دشنام دادن به ايشان را فراهم كردن و .... حرام است و در هنگام تزاحم مستحب و حرام بايد امر مستحب را كنار نهاد.

    ثالثاً، اين كه مي فرماييد، اين وبلاگ ها را سني ها نمي بينند و مختص شيعه است، دليل قانع كننده اي براي ترويج لعن نيست؛ چون وقتي در گوگل سرچ انجام بشود، تقكيكي ميان مطالب شيعي و سني نمي شود و سنيان هم به مطالب شيعه ها دست پيدا مي كنند؛ چنان كه شما به مطالب سني ها دست پيدا مي كنيد.

    رابعاً، من مخالف اطلاع رساني نسبت به واقعيت هاي صدر اسلام نيستم. منتها شما مي توانيد بدون لعن و ابراز احساسات به اطلاع رساني مبادرت كنيد. ادله را با ادب و احترام ياد كنيد و بروز احساسات را به دل مخاطبان واگذاريد.

    خامساً، شما اگر ملاحظه مي فرماييد كه سنيان در سيستان و بلوچستان رو به افزايش هستند، بايد واقعيات را به طور همه جانبه بررسي كنيد. هميشه براي روي دادن يك واقعه عامل واحدي وجود ندارد. آيا شما مطمئن هستيد كه تنها عامل افزايش سنيان عدم تبليغ شيعه است؟ آن هم از طريق لعن؟ آيا تا به حال شنيده ايد كه يك نفر سني با لعن شيعه به شيعه گرايش پيدا كرده باشد؟ من در يكي از نامه هاي كساني كه به دست علامه عسكري شيعه شده بودند، خواندم كه نوشته بود:‏ عامل شيعه شدن من اين بود كه ديدم شما خلفا و عايشه را با عزت و احترام ياد مي كنيد و پس از نام آنان جمله دعاييه «رضي عنه» را مي آوريد.

    فكر مي كنم همين اندازه كافي باشد تا بعد. مطئنم كه از نقد اين ناچيز و به تعبير يكي از دوستان دوست داشتني گمراه و اهل بدعت و آتش برافروز جهنم و پيرو ابوحنيفه و .... ناراحت نمي شوي. اگر ناراحت شدي، به من بگو كه ديگر از اين فضولي ها و حرف هاي مفت و .... نگويم.

    قربانم دلبندم. قلبي خواهان عشق

    پاسخ

    سلام خدمت شما دوست عزيزاولا شما که خوب... اگر انسان قرار باشد بي ادبي کند و از چهارچوب اسلام خارج شود نبايد نام مسلمان را به خود اضافه کند.در مورد ثانيا خوشحال ميشود ادله‌ي شما را بشنوم. قطعا در قرآن نميتوان لعن خاص انجام داد. همانطور که بصورت خاص جانشين رسول اکرم هم مشخص نشده است. ديگر اينکه حرف شما متين. ما هم مانند قرآن آن گروهي را لعن ميکنيم که مورد آزار و اذيت رسول اسلام شدند. ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره . و اين روايت مورد اتفاق شيعه و سني را هم اضافه ميکنيم که رسول اکرم فرمودند فاطمه بضعة مني ، من آذاها فقد آذاني. بقيه‌ي ماجرا هم که مشخص است. ضمن اينکه پس شما ادعيه اي مانند زيارت عاشورا يا زيارت جامعه‌ي کبيره را رد ميکنيد؟؟ بحث عمومي و بيروني شما قبلا هم بحث شده است. لعن کافران (نه تنها کفار) امري مستحب است و خوب کفر خلفاء هم جاي خود. تفرقه و فراهم کردن موجبات دوري از اهل بيت هم حرام است. صحبت اصلي اينکه من تضادي بين اينها در کل نميبينم. اگر هر شيعه در دل خود بداند که بايد بغض دشمنان اهل بيت را داشته باشد و خوب تقيه نمايد مشکلي پيش نميايد. يک روايت ميخواستم در پاسخ شراره ها و شکوفه ها بنويسم که فراموش کردم و اينجا آنرا ذکر ميکنم. شخصي خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيد و سئوال نمود ابوبکر چگونه امامي بود؟ حضرت ميفرمايند: هو امام القسط! شخص خارج ميشود. اصحاب سئوال ميکنند چطور شما فرموديد او امام قسط بود؟ حضرت پاسخ ميدهند که فرد سئوال کننده از اهل سنت و دشمنان ما بود که ميخواست اين سئوال را مطرح کند تا پايه گذاري فتنه‌اي باشد. من هم اينگونه پاسخ دادم که قسط. قسط به دو معناست. يکي به معناي عدل مطلق و ديگري به معناي ظلم مطلق.---- توجه ميکنيم که حضرت جنبه‌ي عمومي را در نظر دارند و جنبه‌ي خصوصي و اعتقادي را نيز بيان ميدارند. اکنون در جامعه‌ي ما جنبه‌ي بيروني مورد توجه قرار ميگيرد ولي وقتي کسي بخواهد جنبه‌ي دروني را در خصوصي ترين جمع اينترنت مطرح نمايد او را شيعه‌ي صهيونيست ، شيعه‌ي مخالف وحدت ، کسي که آب به آسياب دشمن ميريزد و هزاران نام ديگر مينامند. ثالثا: فکر ميکنم به نحو ديگري بايد بيان کنيد چون متوجه نشدم استدلال اينکه وبلاگ را اهل سنت نميبينند قانع کننده نيست يا اينکه استدلال قابل رد شدن است؟ اگر استدلال قانع کننده نيست خوشحال ميشوم دلايلتان را بشنوم. اگر معتقد هستيد که استدلال قابل رد است عرض ميکنم که من نگفتم هيچ فردي از اهل سنت به اين وبلاگ وارد نميشود بلکه گفتم ميزان ورود شيعيان و اهل سنت به اين وبلاگ معادل 99 و 1 درصد است. بنده هم در اين دو مناسبت يعني 9 ربيع و ايام شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها به خاطر احتمال 1 درصدي مخاطب 99 درصدي را رها نميکنم و براي کسانيکه(شيعياني که) دنبال استدلالهاي منطقي شيعه بر پايه‌ي قرآن و سنت بر جواز لعن هستند مطلب مينويسم. رابعا: حرفتون کاملا صحيح است کما اينکه در کل سال اين کار نه تنها در اين وبلاگ بلکه در وبلاگ شبهاي پيشاور 1 و 2 و فضائل اهل بيت و مناظره در حال انجام است. منتها نوشتن 4 مطلب از ميان 110 مطلب براي اين جواز لعن به نظر شما زياد است؟؟ خامسا:علل زياد است. اما علت اصلي اهمال شيعيان است. رها کردن افراد به حال خود. و البته من نگفتم که براي شيعه شدن اهل سنت بايد در مقابل آنها لعن کرد. اين ادعا را فکر کنم در پاسخهاي قبليم هم بطور کامل بتونيد مشاهده بفرماييد---- در انتها تشکر ميکنم از نقدهايي که انجام دادي. اختلاف سلقيه ها در همه جا وجود دارد. همه هم در جهت رسيدن به حقيقت تلاش ميکنند. مشابه تعابيري که شنيدي را من هم بسيار شنيدم. به راستي مگر ما بالاتر از انبياء و اولياء هستيم؟؟ از شنيدن استدلالت در بند دوم خوشحال خواهم شد. يا علي