• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : غدير ثاني
  • نظرات : 8 خصوصي ، 96 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست عزيز .مطالب وبلاگ شما و غيرت مذهبي شما و تلاشهاي فرهنگي تان جاي تحسين دارد . اما بحث علمي جاي خود دارد و من به قول ارسطو معتقدم كه مي گفت من افلاطون را دوست دارم ولي حقيقت را از او بيشتر دوست دارم . در آغاز سخن هم عرض كنم كه اشهد ان لا اله الا الله . بنده مسلمان و شيعه محمد و آل محمد و از عاشقان امامت و ولايت و پيروان مذهب جعفري اثني عشري هستم ( ان شاء الله )‌ و نه از اهل تسنن . چون برخي ها با كمي بحث و انتقاد فوري ممكن است ماركي بچسبانند كه مگر شما وكيل مدافع خلفا هستيد يا سني تشريف داريد . در عين حال كه معتقدم علي رغم عظمت امامت و ولايت و بركات آنها طبق اعتقادات علماي شيعه ، اعتقاد به امامت و ولايت از اصول اعتقادي اوليه و اساسي نيست كه بي اطلاعي و عدم اعتقاد به آن شخص را كافر كند . چنان كه اهل تسنن به فتواي همه علماي شيعه مسلمانند ولي ولايت و امامت را به شكلي كه ما مي گوييم قبول ندارند يا از اساس آن بي اطلاعند . خداي ما همان خداي سني هاست . همان خداي ابراهيم و موسي و عيسي و خداي همه انبيا و اوليا . خداي علي و آل علي . دوست عزيز مخاطب مطالب من تنها شما نبوديد بلكه بحث من در اين قبيل مطالب و مباحث است كه البته در برخي وبلاگها و سايت ها خيلي غليظ تر و شديد تر مطرح مي شود . اولا من از شما سوال دارم . فرض كنيد لعن دشمنان اسلام اصل و اساس مسلماني است (‌ كه البته نيست )‌ . ولي همين لعن هم به عنوان حكم شرعي شرايطي دارد همان طور كه وجوب نماز و روزه و اجراي حدود اسلام همه مشروط به شرايطي است . اگر وضوي شما در هواي آزاد سبب شود كه سرما بخوريد همين شرع اسلام مي گويد وضو درست نيست . برويد تيمم بكنيد و اگر خاك و شيء مناسب براي تيمم نداشته باشيد قضيه نماز خواندن باز هم حكم ديگري خواهد داشت . من با برادران سني از ملايم و منطقي و متدينشان و هم بي فكر و عقده اي و متعصبشان خيلي خيلي بيشتر از شما هم ارتباط داشته ام و دارم و تقريبا مطالب همه يا اكثر سايت هاي آنها را از ملايم و غير ملايم ديده و هزاران كتابي كه در رد شيعه و انحراف و گمراهي شيعيان نوشته اند ، ديده ام . سنياني را ديده ام كه اعتراض كرده اند : چرا پارسال فلان مسئول عاليرتبه شما گفت ‌: ميلاد حضرت علي را به شيعيان جهان تبريك مي گويم . چرا شيعيان ؟ مگر علي مال شماست ؟ همين حرف را حتي از غير مسلمانان هم مي توان شنيد . چون در آنها هم علاقمندان علي بسيار است . من به فلان برادر سني چه بگويم كه مي گفت : ما همه ائمه شما را قبول داريم و به زيارت مشهد و قم هم مي رويم ولي شما نه تنها به معتقدات ما احترام نمي گذاريد بلكه خلفاي پيامبر را كه در مذهب ما جايگاه بسيار بلندي دارند لعن و نفرين مي كنيد . مي دانيد بخش كمي از بازتاب اين لعن و نفرين ها چيست ؟ مي دانيد كه ائمه معصومين و حتي حضرت زهرا براي اهل تسنن و حتي وهابيان عربستان جايگاه بلندي دارند و دهها كتاب در شان و منزلت اهل بيت ديده ام كه نه قديما بلكه اخيرا در عربستان توسط همين وهابيون افراطي در اين زمينه ها چاپ شده است . منتها سوء تفاهماتي كه دارند اين است كه شيعه را پيروان واقعي علي نمي دانند و بر اساس گزارشهاي وارونه و مغرضانه اي كه از برخي نقاط ايران تهيه و در سطح جهاني پخش مي شود مي گويند ببينيد : شيعه يعني گدايي و بدبختي و اعتياد و فروش كليه و دختران فراري . شيعه يعني بي نمازي و صيغه كردن پياپي به عنوان سنت علي (!) و رشوه گرفتن و لعن و نفرين نثار كردن و بي ادبي و .... گاهي برخي از اهل تسنن مقيم ساير كشورها مي گويند فعاليت هاي قرآني ما خيلي خيلي بيشتر از شماست و من چه بگويم ؟ برخي مي گويند : مساجد ما هميشه باز است و از مساجد شما غالبا براي مجلس ترحيم استفاده مي شود و خيلي از مساجدتان هم نماز جماعت ندارد و خيلي از نماز جماعت هايتان هم خلوت است و من چه بگويم ؟ البته من هم به وضع وخيم تر فساد و قضاياي پشت پرده حرمسراهاي حكام در آن كشورها اشاره كرده ام اما واقعا برخي از سخنان جاي تامل دارد .
    پاسخ

    عرض سلام دارم خدمت شما برادر گرامي. نيازي به شهادت نبود! ما به صدق گفتار شما از قبل مطمئن بوديم و هستيم. اين هم که شما از اهل سنت نيستيد باز هم بر شخص بنده روشن بود و پناه ميبرم به خدا از اينکه شخصي را به چيزي متهم کنم. نه! شما وکيل مدافع خلفاء‌ نيستيد. انشاءالله که مارکي هم چسبانده نشود(سال گذشته به علت بيان آيه اي از آيات قرآن و 2 حديث از کتاب صحاح سته ، در همين وبلاگ به شيعه‌ي اسرائيلي متهم شدم و شخص تهمت زننده که وبلاگش همچنان فعال است همچنان بر پول گرفتن من از اسرائيل مصر است!) در مرز اسلام و کفر ميتوان به اين آيه اشاره نمود که يا ايها الذين آمنوا ، آمنوا! اي کساني که ايمان آوريد ، ايمان بياوريد! خدمتتان عرض کردم که نميتوان در يک مطلب همه‌ي مخاطبان را پوشش داد. اگر ايماني که ابوسفيان داشت ايمان بود و ايماني که سلمان داشت هم ايمان بود که ديگر غمي نبود. عدم اعتقاد به امامت شخصي را به ظاهر کافر نميکند اما... يعني شما قبول نداريد که ولايت اميرالمؤمنين شرط قبولي اعمال است؟(لطفا بحث مستضعفين را مطرح نفرماييد. بحث کلي و عام است) در مورد خداوند فرموديد. من گفتار شما را در مورد عوام جامعه‌ي اهل سنت قبول دارم(در مورد اعتقاد به خداوند گرچه تجسيم را بيشتر اهل سنت به آن معتقد هستند و حنفيان که قياس ميکنند بيشتر به آن پايبند هستند و اساس گفتار خود را هم بر قرآن ميگذارند که يدالله مع الجماعه و امثاله) اما در مورد رسول اکرم اسلام (ص) اصلا اينطور نيست. شايد نامشان يکي باشد اما شخصيتي که در اذهان وجود دارد متفاوت است(گرچه بحث ما اين نيست) در مورد عملکرد افراد در وبلاگها و گروهها و حتي مجالس عرض کنم که من مسئول آنها نيستم. من جوابگوي کارهاي خودم هستم. متاسفانه و هزاران بار متاسفانه در خيلي از جاها ديدم که به بهانه‌ي عيد الزهراء چه کارهايي انجام ميدهند که از شأن يک مسلمان و يک شيعه به دور است. من هم با آن اعمال مخالفم. مشکل اين است که ما فرقي بين لعن و دشنام قائل نيستيم.... رسيديم به اصل مطلب. لعن! لعن حکم شرعي نيست! اساس مسلماني هم نيست. اگر هم موجب وهن عمومي گردد ممنوع است. خوب!؟!؟ اين يک ديد کلي و فرانگري که کاملا هم صحيح است. اما يک ديد فردي هم وجود دارد. لعن دشمنان اهل بيت عليهم السلام امري کاملا به جا و لازم است. هل الدين الا الحب و البغض؟ مطلب "آيا محبت مخالف لعن است؟" را مطالعه نموديد؟؟ اگر در رد آن مطلب سخني داشتيد با گوش جان ميشنوم! بله حق با شماست و صد البته حق با شماست. در مقابل اهل سنت بايد تقيه کرد و سکوت اختيار کرد. اما به شيعيان هم بايد گفت که لعن دشمنان اهل بيت که مصداق بارز آن خلفاء و صد البته قاتل حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها ميباشد ، عملي لازم است. در ابتداي بحث فرموديد حق و حقيقت دوست داشتني تر است. بعد چطور سئوال ميکنيد که اهل سنت ميگويد ما ائمه‌ي شما را دوست داريم و قبول داريم پس چرا شما خلفاء را قبول نداريد!!؟؟؟ آيا براي خوش آمد او بايد خلفاء را قبول داشته باشيم و آنها را دوست بداريم؟ تمام مسائلي که شما در انتهاي کلام به آنها اشاره کرديد صحيح هستند اما ربطي به موضوع ما ندارند. لااقل من رابطه اي بين آنها پيدا نميکنم. چون مساجد شيعيان خلوت است پس اعتقاد به غاصب بودن خلفاء کاري زشت است؟ چون شيعيان (بهتر است بگوييم شيعه نمايان) قرآن نميخوانند و نسبت به آن بي توجه هستند پس نبايد گفت خلفاء در حق اميرالمؤمنين ظلم کردند؟؟ چون شيعه نمايان نماز نميخوانند پس نبايد بدعتهايي که خلفاء بعد از رسول اسلام در جهت خارج نمودن اسلام از راه راستين خود به جاي گذاردند به زبان آورد؟ مخاطب وبلاگ ايران اسلام فکر ميکنم شيعياني باشند که از اين سخنان تبرئه هستند. پس کنار تمام واجبات و مستحبات بايد گفته شود که در تاريخ اسلام روزي وجود داشته است که پيامبر اسلام آنرا جشن ميگرفت چرا که ميديد در آن روز قاتل بهانه‌ي خلقت به درک واصل شد.