• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : غدير ثاني
  • نظرات : 8 خصوصي ، 96 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با نام خدا و سلام

    دوست خوبم اگر من پيوسته مي آيم و پرچونگي مي كنم، پوزش مي خواهم و عامل آن چيزي جز حسن اخلاق شما نيست.

    در ذيل چند نكته را عرض مي كنم:

    1. در اين كه لازمه محبت به كسي برائت از دشمنان اوست، ترديدي نيست. سخن در اين است لعن عمر و ابوبكر كه يك امر استحبابي است در محافل عمومي و حتي در محافل خصوصي، افراط در آن مفسده هاي بسياري دارد كه به موجب آن مفسده ها آن امر مستحب حرام مي شود.

    2. ببين! جان برادر! بحث علمي يك آداب و رسوم و سبك و سياقي دارد كه با سبك و سياق خطابه كه به منظور برانگيختن احساسات است، تفاوت دارد. در بحث علمي نبايد ابراز احساسات كرد. ترديدي نيست كه لعن كردن نوعي ابراز احساسات است و در بحث علمي جايي ندارد. در بحث علمي بايد با ادب و احترام فقط استدلال كرد. ابراز احساسات نيز براي تهيج و برانگيختن مخاطب به عمل است. هرگاه بخواهيم عده اي را براي جنگيدن مهيا كنيم، با ابراز احساسات و لعن و نفرين ها و آفرين ها به مهيا كردن آنان مي پردازيم. وبلاگ ها جاي بحث علمي است، نه جاي تهيج كردن و برانگيختن مخاطب به جنگ و دعوا. ما در اين زمان نه تنها نيازي به جنگ و دعوا نداريم كه جنگ و دعوا به پا كردن حرام است. ما در اين دوره به آرامش بخشي و استدلال منطقي نياز داريم. ترديدي نمي توان داشت كه همراه كردن استدلال ها با لعن و نفرين و ابراز احساسات موجب مي شود، سخن مستدل بي ارزش شود.

    3. اين كه آيا دشمن ائمه كافر است، محل بحث است و روايتي را كه شما نقل كرديد سند ندارد و در اعتقادات صدوق به طور مرسل نقل شده است. پنهان نيست كه كافر كسي است كه اصول دين را قبول نداشته باشد يا يكي از ضروريات دين را انكار كند كه به انكار اصول دين بيانجامد و دوستي و دشمني با ائمه جزو اصول دين نيست. البته من فعلاً نمي خواهم به اين بحث بپردازم. مي گويم:‏ گيريم كه عمر و ابوبكر كافر باشند و مستحق لعن. اين لعن ها به طور علني در وبلاگ ها مفسده هاي زيادي دارد و به جهت مفسده هايش بياييد همه دعوت كنيم دست از اين لعن ها بردارند.

    4. فرض بر اين كه در وبلاگ هاي شيعي هيچ شخص سني نمي آيد. آيا با عادت كردن شيعه به لعن خلفا با اين ذهنيت كه خلفا جزو مقدسان اهل سنت است، ديگر مجالي براي برقراري احترام متقابل و همدلي و تعاون ميان شيعه و سني باقي مي گذارد؟ نتيجه اين مي شود كه عوام ما سني را كافر مي داند و حتي او را از غير مسلمان نيز بدتر مي شمارد.

    دوست دلبندم از روده درازيم پوزش مي خواهم.

    پاسخ

    عرض سلام خدمت شما برادر گرامي. 1- بهتر است قبل از ادامه ي بحث بين دو جنبه‌ي عمومي و خصوصي بحث تفاوت قائل بشيم و آنها را جداگانه بحث کنيم. 2- در جايگاه بحث بايد منطقي عمل کرد و در جايگاه احساس بايد احساسي عمل نمود. البته اينکه لعن کردن نوعي ابراز احساسات است رو رد ميکنم چرا که خداوند و انبياء الهي اين عمل را انجام دادند و قطعا براي ابراز احساساتشان نبوده است. لعن همانند سلام و صلوات است. باز هم جنبه هايي فردي و جنبه هايي عمومي دارد. ابراز برائت از دشمنان اهل بيت به نوعي ابراز برائت از همه ي گناهان هم محسوب ميشود. 3- آيا کسي که آيات قرآن را رد ميکند کافر است يا خير؟ قرآن ميفرمايد: رسول خدا بر اساس هواي نفس سخن نميگويد و هرچه بر زبان مياورد وحي است اما خليفه‌ي دوم ميگويد اين فرد هذيان ميگويد! آيا کسي که يکي از احاديث معتبر را نفي ميکند و کاملا برعکس آن سخن ميگويد کافر است؟ وقتي رسول اکرم ميفرمايند قرآن و اهل بيت با هم و خليفه‌ي دوم ميگويد حسبنا کتاب الله!! و امثال آن که کم هم نيستند. در پاسخ قسمت گيريم که.... عرض کنم که پس شما تنها به جنبه‌ي عمومي لعن اعتراض داريد و نه به جنبه‌ي فردي آن و معتقديد که خلفاء مستحق لعن هستند. درست متوجه شدم؟؟ 4- شيعه نبايد به لعن خلفاء "عادت" کند! بلکه بايد با اعتقاد آنرا انجام دهد. حتي نماز هم بصورت عادت پسنديده نيست! شيعه بايد بداند که خلفاء مستحق لعن هستند و هر روز هم به اين امر مبادرت داشته باشد. (فکر کنم با اين قسمت حرفهايم مخالف هستيد) قرار نيست ما براي ايجاد همدلي بين شيعه و سني افراد ناحق را حق بدانيم و ستمگران تاريخ را ستمگر ندانيم و از آنها بيزاري نجوييم. عوام و خواص شيعه بايد بدانند که اهل سنت مسلمانند اما اين را هم بايد بدانند که روح ايمان ولايت اميرالمومنين است و اگر کسي آنرا نداشته باشد فقط به ظاهر مسلمان است مانند ابوسفيان که به زبان شهادتين را جاري ساخت و در دل مسلمان نبود. مقاله اي که حامد معرفي کرد و لينکش را در کامنت قبل گذاشت را مطالعه کردم. مطلبي کامل و جامع بود. همچنين کامنت دوست گرامي آسمان که اصل مطلب را بيان نمودند. انشاءالله بقيه‌ي مباحث در کامنتهاي پست بعد. يا علي