• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : غدير ثاني
  • نظرات : 8 خصوصي ، 96 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آسمان 

    سلام به همه

    براي نخستين بار است که در اين وبلاگ نظر ميدهم. بدليل مشغله هاي کاريم، تابحال فقط مطالب را مطالعه ميکردم. اما بحث جنجالي حال حاضر مرا به اين ورطه کشاند که نظر دهم. چراکه به کرات در اين موضوع با خويشاوندان و دوستانم گفتگو داشته ام.

    سالها تحت آموزش مکتب شيعه بودم تا به اين روايت امام علي (ع) (با مضمون) «دينتان را از اشخاص مگيريد چون با اشخاص از دست ميدهيد» برخورد کردم، لذا مدتي نه چندان کوتاه را سراغ آزاد انديشي رفتم که ببينم دگران چه ميگويند. نميخواهم ادعا کنم که با متديننان از اديان و مذاهب ديگر برخورد زيادي داشته ام اما طي 10 سال گذشته بدون هيچ تعصبي نسبت به شيعه با اعتقادات مسيحيان، بوداييان، اهل سنت اعم از وهابي، شافعي، حنفي، مالکي، زرتشتيان، و حتي بهاييان و فلاسفه و عرفاي اسلامي آشنا شدم. امروز با جرات ميتوانم بگويم که منطقاً و عقلاً ميتوان دريافت که شيعه ناب ترين و حقيقي ترين اعتقاد را دارد، هرچند که بعضاً برخي از اعتقادات اين مذهب در دين اسلام در حيطۀ عقل بشر نميگنجد. شايد نيازي به طرح اين مباحث نبود اما ميخواستم خاستگاه تفکرم نسبت به موضوع مورد بحث را بدانيد:

    هر موجود زنده اي اگر در معرض خطر قرار گيرد از خود غريزتاً دفاع ميکند. گروهي که امروزه به اهل سنت شناخته ميشوند همه شامل «اليوم فرحت به آل زياد و آل مروان...» قرار نميگيرند. نميخواهم بحث مستضعفين را مطرح کنم بلکه همه انسانهاي غير شيعه، شقي و مستحق انکار نيستند. در خويشاوندان ما سني هايي هستند که شايستۀ احترام و منش نيک هستند. در عين حال ارهابيوني را در عراق مي بينيم که معتقدند اگر10، 12 نفر از شيعيان را بکشند به بهشت ميروند. در عربستان هم همگان ديده اند که يک گروهک وهابي (واقعا گروهکي هستند که قدرت مذهبي را در دست دارند (خود ملک عبدالله ظاهرا مخالف تندرويهاي وهابيون است)) چه ازار و اذيتهايي به شيعيان ميکنند و چه تهمتهايي که روا نميدارند! خوب عقلا ما نبايد از خود در مقابل اين گروه خشن دفاع کنيم؟ آيا بايد ساکت بنشينيم و دم از وحدت بزنيم؟ آيا چون ما به لحاظ موقعيت حاد سياسي کشورمان و در دست نداشتن ابزارهاي ابراز قدرت، به بهانۀ وحدت اسلامي با اين تندروها کنار بياييم؟ و آنها چون قدرت را در دست دارند هر کاري دلشان خواست بکنند؟ من گمان ميکنم که با هرکسي نميتوان متحد شد! اين شرط عقل است.

    و معتقدم لعن و نفرين از واجبات نيست، اما نبايد به هيچ وجه ترک شود. چرا که کساني که به عناد با ائمۀ اطهار بر آمده اند به ادلۀ نقلي و عقلي که بر همگان واضح است مستحق برائت هستند. اما مسئله اينجاست، امروز که ما شيعيان رسانه ها و بنگاههاي قدرت را در اختيار نداريم نبايد به گونه اي رفتار کنيم که موجب خفت و خار کردن اهل بيت شويم! لعن دشمنان اهل بيت را ميکنيم اما نه به گونه اي که موجب مرض شود و آنها از اين رفتار ما حداکثر سوء استفاده را کنند. در موضعش اين لعن را جلوه مي دهيم و در موضعش مخفي ميکنيم. مومن بايد زيرک و سياستمدار باشد و گرنه تا به امروز شيعه دوام نمي آورد. به اميد ظهور صاحب عصر و زمان که بيايند و اسلام را تجديد حيات کنند

    .

    مخلص کلام: به نظرم اين درست نيست که به خاطر وحدت، و اوضاع آشفته جهاني، يک عقيده را پاک کنار گذاريم. اما بايد به موقع آن را استفاده کنيم و اين سنت را سينه به سينه منتقل کنيم.

    خوشحال ميشوم که مواضعم نقد شود. اميدوارم در مباحث بيشتر شرکت کنم.

    پاسخ

    عرض سلام دارم خدمت شما دوست گرامي. گرچه نميدونم کدوميک از دوستان آسماني ما هستيد چون دوستان آسماني زياد هستند! الحمدلله که فرموديد تحقيق بسيار نموديد و اسلام را چنين يافتيد که هست. يادم هست از آيت الله حسن زاده آملي حفظه الله خواندم که فرمودند کافر شدم و سپس مسلمان شدم و از بين فرق مختلف شيعه را شايسته يافتم و امروز تمام عقايدم را تحقيق کردم. فرموده ي شما دقيقا جمع کل صحبتهاست. بايد ديد کلي نسبت به موضوع داشته باشيم. جنبه هاي فردي و جنبه هاي اجتماعي رو بايد از هم جدا کنيم. شيعه بايد نفرت نسبت به غاصبين حق خلافت را در دل بپروراند و بداند که خلفاء مستحق لعن و نفرين هستند کمااينکه خداوند در قرآن آنها را مورد لعن قرار داده است. در عرصه ي سياسي هم بايد دقت شود و کاملا سياسي عمل نمود. مشکل بزرگ ديگر اينکه ما کلمه ي وحدت را بيان ميکنيم اما هيچ راهکاري برايش ارائه نميکنيم. نميشود از يک شيعه ي واقعي توقع داشت که در برابر افرادي که قاتل حضرت زهرا را برتر از اميرالمومنين ميدانند سکوت اختيار کنند و در مقابل اهانتها