بسم رب المنتظر المهدی
حالا که دشمن پست ، شرم و حیا ندارد شکر میکنم خدا را ، زهرا(س) حرم ندارد
هرقدر خواستم ننویسم از این ماجرا نشد... کربلا باشه طلبتون بعد از ایام شهادت خانم حضرت زهرا سلام الله علیها
امان از دست بسته... اگه آدم قدرت نداشته باشه درد نیست ، سخت اینه که قدرت داشته باشی و نتونی... شما توی زندگیتون چی براتون از همه بیشتر مهمه؟ با شخصی همکار بودم که به هیچ چیزی اعتقاد نداشت. یکروز داشتم باهاش بحث میکردم ، ازش سئوال کردم توی زندگیت چی برات مهمه؟ کمی فکر کرد و گفت: سلامت خانواده ام!!
سکوت کردم! یاد کلام امیرالمؤمنین افتادم در اون لحظهای که بدن مطهر خانم حضرت زهرا سلام الله علیها را در خاک میگذاشتند: فَقَالَ یَا أَرْضُ اسْتَوْدَعْتُکِ وَدِیعَتِی هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّه! سلامت خانواده! عجب امانتی رو امیرالمؤمنین به خاک برمیگردوندند... خانمی که وقتی وارد صحرای محشر میشوند منادی ندا میدهد: یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ای اهل محشر! چشمانتان را به پایین بدوزید که دختر پیامبر خاتم وارد میشود. چه کردند آنان که خدایشان لعنت کناد با ناموس خدا که حضرت صدیقه طاهره در وصیتنامهی خود خطاب به امیرالمؤمنین از وی تقاضا میکنند که در شب غسل و کفنشان کنند و در شب دفنشان کنند: یَا عَلِیُّ أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِیَ اللَّهُ مِنْکَ لِأَکُونَ لَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَى بِی مِنْ غَیْرِی حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْل. ای علی من فاطمه دختر محمد هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت با تو باشم و تو بر من از خودم اولی هستی! یا علی مرا در شب غسل ده ، در شب کفن نما ، در شب نماز بر من بگذار و در شب مرا دفن کن!
عجب روزهای تلخیه این روزها!! مادر... مادر... مادر...! سامراء... سامراء... سامراء...!
کدوم بچه شیعهای هست که از غم مادر چشمهاش اشکبار نباشه؟؟ چقدر ما غم حضرت زهرا سلام الله علیها رو درک میکنیم؟ هرقدر بیشتر این غم رو درک کنیم بیشتر میسوزیم نه؟ امان از آن دلی که از بدو میلاد انتظار روزی رو میکشه که بیاد و انتقام مادر رو بگیره!
کدوم محب صاحب الزمان رو میشناسید که دلش با شنیدن خبر تخریب حرم پدر و پدربزرگ امام زمان(عج) نلرزیده باشه؟؟ هرقدر این معرفت نسبت به صاحبان حرمینی که تخریب شد بیشتر باشه ، محبت هم بیشتر میشه و در نتیجه... کدوم معرفت بالاتر از معرفت فرزند نسبت به پدر هست؟
غمهای این روزهای امام زمان(عج) فوق تصور ماست اما یک لحظه به حال خودمون و معرفت خودمون و غمهای خودمون نگاه کنیم... بعد مقایسه کنیم این معرفتها رو با معرفتی که حضرت نسبت به مادرشون و محبتی که نسبت به پدرانشان داشتند و درنتیجه غمی که بر دلشون سایه افکنده...
حرف من اینها نبود... حرف من فقط این پاراگرافه: بچه شیعه!! این هفته میدونی چی به دل مولات میگذره؟؟ برای سلامتیش صدقه میدی؟ دعا میکنی؟ آخر هفته... توی اون غروب جمعه... یک لحظه حال کسی رو که همیشه مدعی هستی دوستش داری در نظر بگیر... آخر هفته مولات که به اسم تو برسه حالش چطور میشه؟؟ غمی از غمهاش برمیداری؟ یا اینکه دلش رو بیشتر میسوزونی؟؟
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.:1- هیچ چیزی برای شیطان شاد کننده تر از مرگ فقیه نیست! برای شادی روح آیت الله فاضل لنکرانی یک فاتحه بخونید. 2- نوای وبلاگ رو نتونستم از این کوتاهتر کنم! وای مادرم... 3- چون عکسهای کربلا زیاد بودند نصفش رو در این پست میذارم اما داستانش باشه برای پست بعد. برای دیدن عکسها به ادامهی مطلب مراجعه کنید. یا علی