سلام. فرارسیدن ماه شعبان و اعیاد شعبانیه رو خدمت همهی دوستانم تبریک عرض میکنم. ماه ، ماهِ رسول خدا و مناجات شعبانیه و رحمت و برکته! توی مناجات شعبانیه میخونیم: "وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّک" خدایا اگه من رو وارد آتش دوزخ کنی اعلام میکنم که دوستت دارم! آیا میشه آدم همینطور ادعا کنه که خدایا دوستت دارم؟ آیا محبت خدا نشونه نداره؟ آیا اثر نداره؟ آیا اگه کسی خدا رو دوست داشته باشه خدا اون شخص رو دوست نداره؟ کسی که میگه خدا رو دوست دارم چه خصوصیاتی داره؟ سر سفرهی امیرالمؤمنین علی علیه السلام مینشینیم تا از دریای معارفشون سیراب بشیم. حضرت میفرمایند: مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّ النَّبِیَّ ص وَ مَنْ أَحَبَّ النَّبِیَّ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَحَبَّنَا أَحَبَّ شِیعَتَنَا فَإِنَّ النَّبِیَّ ص وَ نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا مِنْ طِینَةٍ وَاحِدَةٍ وَ نَحْنُ فِی الْجَنَّةِ هرکس خدا را دوست بدارد رسولش را دوست میدارد و هرکس رسول الله(ص) را دوست بدارد ، ما اهل بیت را دوست دارد و هرکس ما را دوست بدارد شیعیان ما را دوست میدارد. پس نبی اکرم و ما اهل بیت و شیعیان ما از طینتی یکسان خلق شدهایم و همه در بهشت خدا خواهیم بود.(بحارالانوار جلد35 صفحه198)
رسول اکرم(ص) هنگام مراجعت از یکی از جنگها خدا را به خاطر وجود امیرالمؤمنین علی علیه السلام سپاس گفتند و گروهی به خاطر محبت زیادشان نسبت به امیرالمؤمنین سرزنششان کردند. رسول الله(ص) فرمودند: مرا به خاطر محبتم نسبت به علی سرزنش نکنید چرا که فَإِنَّمَا حُبِّی عَلِیّاً مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَمَرَنِی أَنْ أُحِبَّ عَلِیّاً دوستی و محبت من نسبت به علی، دستور خداوند است و اوست که مرا به محبت علی امر نموده. بعد رو به حضرت میکنند و میفرمایند: یَا عَلِیُّ مَنْ أَحَبَّکَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّهُ اللَّهُ ای علی کسی که تو را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته و کسی که خدا را دوست بدارد ، خدا نیز او را دوست خواهد داشت. این حق بر خداست که کسانی که دوستشان دارد را در بهشت ساکن نماید.(بحارالانوار جلد21 صفحه89) حالا میشه به دلمون رجوع کنیم و ببینیم آیا میتونیم اعلام کنیم که خدایا أَنِّی أُحِبُّک؟این متن هم با عنوان "محبین و قلب سلیم" بی ربط نیست.اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.1: میخواستم از محبت سیدالشهداء بنویسم اما نمیدونم چرا متن به سمت امیرالمؤمنین(ع) رفت! خدا را سپاس که طوطیوار لایق بیان فضائل حضرت باشیم. پ.ن.2:صد یوسف مصری شده مشتاق حسین --- بس گل که نموّ نموده در باغ حسین ای فـطـرس دل اگــر شـفـا مــیـخـواهی --- بـگـذار بـه دیــده ، پَـرِ قنداق حسین پ.ن.3: باز این دلم هوای میخانه کرده ساقی!!! مگر نه اینکه انسان افضل از ملائک است؟ پس چرا فطرس ملک به قنداقهی حسین علیه السلام پر سوختهاش شفا گرفت اما بال سوختهی دل ما آدمیان هرسال سوختهتر از قبل است؟ یا مدعی دروغین است یا توسل ناقص یا... پ.ن.4: رسول اکرم(ص): أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً آیا دلی که نه با نام تو که با یاد حریم تو به لرزه درآید مُحِبّ است؟ آیا چشمی که نه در عزای تو که در ولادتت هم اشکبار است مُحِبّ است؟ و آیا سینهای که نه در فراق تو که در فراق بین الحرمین کربلایت همواره پرسوز است مُحِبّ است؟ وای بر من و این محبتها... ولی اَنتَ الکَریم مِن اولادِ الکِرام.
سلام. آزادی! چه کلمهی زیبایی! نمیدونم چرا من زیاد از این کلمه خوشم نمیاد! من از آن روز که در بندِ توام آزادم! شاید آزادی برای ما کمی بد معنا شده. آزادی به معنای آزادگی و آزاداندیشی نه به معنای آزادی. یادتون هست اینجا(فلسفهی آفرینش) گفتیم که اصلا ما برای عبد بودن خلق شدیم؟
حالا خصوصیات یک بنده ، یک عبد چیه؟ بهترین عبد و غلام یک نفر چطور میتونه باشه؟ آیا آزاده هرکاری دلش میخواد انجام بده؟ آیا دوست داره هرطور که دلش میخواد رفتار کنه؟ آیا فکر میکنه که اربابش غیر از تأمین ملزومات زندگیش وظیفهی دیگهای هم داره؟؟ آیا اگه اربابش بگه اینجوری با من رفتار کن ، میشه بگه چون من اینجوری بیشتر حال میکنم پس اینجوری رفتار میکنم؟
شاید خیلی بهمون بَر بخوره اگه بهمون بگن غلامی! عبدی! اما این چه مقامی هست که هر روز 9بار شهادت میدیم که برترین مخلوقِ خدا حضرت محمد(ص) "عَبد" است و این عبد بودنش بر رسول بودنش سبقت داره!! اَشهَدُ اَنّ مُحمّداً عَبدُهُ و رَسولُه
امروز شهادت پدر امام رضا ، حضرت باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام هست. "بِشر حافی" کسی بود شهوتران و میگسار! یک روز حضرت از جلوی منزل بشر در عبور بودند. صدای ساز و آواز از منزل شنیده میشد. کنیز بشر به درب منزل اومد و با حضرت مواجه شد. حضرت سئوال فرمودند ای کنیز! صَاحِبُ هَذَا الدَّارِ حُرٌّ أَمْ عَبْدٌ؟! صاحب این منزل بنده است یا آزاد؟ کنیزِ بشر با اطمینان جواب میده: بَلْ حُرٌّ. حتما آزاد است. حضرت هم میفرمایند: صَدَقْتِ؛ لَوْ کَانَ عَبْدًا خَافَ مِنْ مَوْلاَهُ راست گفتی ای کنیز! که اگر عبد بود از مولای خود خجالت میکشید و میترسید. انسان آزاد است که هرکاری که بخواهد انجام میدهد. کنیز به داخل برگشت و بشر علت تآخیر رو پرسید و کنیز شنیده ها رو گفت. بشر با پای برهنه دنبال حضرت دوید و گفت میخواهم عبد شوم. به مقامی رسید بشر که همیشه حالت حضور رو داشت و تا آخر عمر ، به یاد اون لحظهای که با پای برهنه دنبال حضرت دوید، پابرهنه راه میرفت به طوری که به حافی مشهور شد. مردم عرب اون زمان هم به احترام بشر در کوچه ها آب دهان نمیریختند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.1: تغییر ماهیت از آزادی به بندگی و عبد بودن تغییر سرنوشت است از دوزخ به بهشت که نه! به رضوان الهی! پ.ن.2: إلهى هَل یَرجَعُ العَبدُ الآبق إلاّ إلى مولاه؟اومدم خدایا... پ.ن.3: فرق بسیار است بین آزاد بودن و آزاده بودن! پ.ن.4: یک نظر الهی مسیر رو تغییر میده. میخوام بگم آقا! بشر مشغول خوشگذرانی بود که سراغش رفتید. ما خودمون به سراغتون میایم به امید یک نظر... پ.ن.5: تو که یک گوشهی چشمت غم عالم ببرد --- حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد پ.ن.6: انشاءالله شب مبعث در حریم ثامن الحجج دعاگو خواهم بود!