بسم رب المنتظر المهدی رسول اکرم(ص) میفرمایند: لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِیَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ کُتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَکَ یَا أَبَا الْحَسَنِاگر دریاها مرکب شوند و درختان قلم و انسانها نویسنده و جنیان حسابرس، نمیتوانند فضائل تو را محاسبه کنند یا علی!(بحارالانوارجلد40 صفحه75)
سلام. گفت دلت خیلی خوشه! اینها که میگی همش شعاره! خودت هم رضایت نداری. اونهایی هم که میگن رضا و تسلیم همشون شعار میدن. نگاه کردم به خودم که چرا شعار میدم که راضیم؟ یادم افتاد که به خاطر این روایت که به خاطرش نوشتم: "تو را دارم چه غم دارم؟" گفت چه ربطی به این روایت داره؟ نگاه کردم به افرادی که به مقام رضا و تسلیم الهی رسیدند و خواستم ارتباطی بین اون روایت و مقام تسلیم پیدا کنم! بعد از کار کشیدن زیاد از این مغز گرامی باز هم رسیدم به همون خونهی اول! دیدم هرقدر که معرفت آدمها بالاتر میره رضایت و تسلیمشون هم بالاتره! دیشب داشتم کتاب القطره علامه مستنبط رو میخوندم. این روایت رو از اونجا براتون مینویسم:
یکی از شیعیان امیرالمؤمنین به نام اعمش میگوید به قصد سفر حج در حرکت بودم که به زن نابینایی رسیدم! خدا رو اینطور قسم میداد: ای کسی که خورشید را بعد از غروب برای امیرالمؤمنین بازگرداندی(رد شمس) بینایی مرا به من بازگردان! اعمش میگوید از سخن این زن تعجب کردم و دو دینار از جیبم بیرون آوردم و به او دادم. زن با دستانش آن دو دینار رو لمس کرد و به طرف من انداخت و گفت: ای مرد! مرا به خاطر فقر و بینوایی خوار کردی! اف بر تو! همانا کسی که آل محمد علیهم السلام را دوست بدارد هرگز خوار و ذلیل نمیشود!! اعمش گوید من برای انجام سفر حج رهسپار شدم و در این مدت همهی فکر و ذکرم سخن آن زن بود تا اینکه سفر تمام شد و به همان منزل برگشتم. ناگهان آن زن را دیدم که به من نگاه میکند! به او گفتم ای زن! مهر و محبت علی ابن ابیطالب با تو چه کرد؟ گفت ای مرد! من شش شب خدا را به علی سوگند دادم. شب هفتم که شب جمعه بود دیدم آقایی به خوابم آمد و به من فرمود: ای زن، آیا علی ابن ابیطالب را دوست داری؟ عرض کردم: آری! فرمود دستت را بر چشمانت بگذار، آنگاه دعایی خواند و فرمود: خداوندا اگر این زن با نیت درست علی ابن ابیطالب را دوست دارد پس بینائیش را بازگردان! سپس به من فرمود دستت را از روی چشمت بردار. من دستم را برداشتم و مردی را در مقابل خود دیدم. عرض کردم تو کیستی که خداوند به سبب تو به من احسان نمود؟ فرمود: أَنَا الْخَضِرُ أَحِبَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّ حُبَّه فِی الدُّنْیَا یَصرِفُ عَنکَ الآفات وَ فِی الْآخِرَة یعیذُکَ مِنَ النّار. من خضر از محبین امیرالمؤمنین هستم. همانا که محبت او در دنیا آفات و بدیها را از تو دور میکند و در آخرت تو را از عذاب حفظ مینماید.(القطره جلد2 صفحه 212) این روایت رو علامه مجلسی در بحارالانوارجلد42 صفحه9 و جلد91صفحه40 نقل کردند و همچنین در کتاب اربعون حدیث صفحه77 و تفسیر فرات صفحه228 با تفاوتهای جزئی نقل شده.اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.1: آب دریا را اگر نتوان کشید...خود به قدر تشنگی باید چشید! پ.ن.2:ذِکْرُ عَلّی عِبادَة! شنیدن نام امیرالمؤمنین عبادت است.(نوای وبلاگ) پ.ن.3: پریروز سالگرد ارتحال عارف فرزانه و عالم ربّانی حضرت آیت الله علّامهسیّد محمد حسین حسینی طهرانی رحمة الله علیه بود. برای خوندن زندگی این عالم فرزانهاینجا رو ببینید. همچنین برای مطالعهی کتب ایشون مانند دورهی کامل الله شناسی ، معاد شناسی ، امام شناسی و کتب بیمثالشون در سیر و سلوک مانند رسالهی سیر و سلوک علامهی بحرالعلوم و شرح دروس عرفان علامه طباطبایی با نام رسالهی لب الباب و... به این صفحه مراجعه کنید. برای شادی روحشون یک فاتحه قرائت کنید.