سفارش تبلیغ
  • درباره من، لوگوی وبلاگ
  • آرشیو زمانی
  • بهترین مطالب

  • آرشیو موضوعی
  • اشتراک در وبلاگ
  •  

  • لینک دوستان من

    پیاده تا عرش
    هو اللطیف
    ولایت عشق
    ● بندیر ●
    یاران در حریم یار
    .:: در کوی بی نشان ها ::.
    دنیای جوانی
    پرواز تا یکی شدن
    پر پرواز
    معراج ستاره ها
    مهر بر لب زده
    دختری در راه آفتاب
    ● رایحه ●
    شلمچه
    امام مهدی (عج)
    اسوه ها
    سلام شهدا
    شهسوار دل
    یاد ارباب حسین علیه السلام
    نجوای شبانه
    رند
    سیاست
    پاک دیده
    حوریب
    ساحل نشین اشک
    چفیه
    این نجوای شبانه من است
    علمدار دین
    حاج رضوان
    فرشتگان رنجور
    نوشته های یک ناظم
    سکوت عشق
    قافله شهداء
    دوزخیان زمین
    فصل کودکی
    مدیریت بازرگانی دانشگاه پیام نور ایلام
    پیامبر اعظم (ص)
    امیدزهرا omidezahra
    .::: بیقرار شهادت :::.
    با خدا باش و پادشاهی کن
    به دنبال خویشتن ِخویش
    مشهد وبلاگ
    شاهد
    آدینه
    شیلو عج الله
    نقطه ای برای فردا
    فصل سکوت
    شب سکوت
    حزب الله هم الغالبون
    به یاد لاله ها
    با او می شود ...............
    السلام علیک یا امام الرئوف
    کلبه مادرانه
    سخنان حکیمانه یک پسر دیوانه!
    السلام علیک یا صاحب الزمان
    خیمه سبز
    حزب اللهی مدرنیته
    مه نو سفر
    ولایت
    کجایید ای شهیدان خدایی
    عاشقان علی و فاطمه
    خزان عشق
    دانشمند
    پله...پله...تا خدا!
    گنبد افلاک
    قدرت شیطان
    حریم یاس
    خزائن رحمت پروردگار
    زیر آسمان خدا
    راز و نیاز با خدا
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    آواز یزدان
    داغ عشق
    *اللهم عجل لولیک الفرج*
    عشقی
    زیبایی سایه خداوند بر کهکشانهاست
    ساقیا قدحی ریز که ما باده پرستیم
    محمدرضا جاودانی
    مشهد وبلاگ
    گفتمان مذهبی
    **** نـو ر و ز*****
    به راه لاله ها
    وبلاگ رسمی امپراطور دریا
    Lovely
    زنگ رایانه
    سخن دل
    خانواده بهشتی
    معرفت دینی از دیدگاه روشنفکر دینی
    حب علی علیه السلام
    مکتب وحی
    گمنام
    بزم شبانه
    راه صبح
    سلام آقا
    شمیم وصل
    تا ملکوت
    زندگی
    کوثر

    ساحل افتاده
    دریچه ای به سوی ملکوت
    گفتگو با وهابیت
    اردشیر
    لزیرک
    یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
    شبنم سحرگاهی
    آداب سیر و سلوک
    این همینه
    فضایل اهل بیت علیهم السلام
    نور الانوار
    محبت اینجاست
    مهر بیکران
    موعد موعود
    آخرین ستاره
    دنیای من
    بلور مهتاب
    مناجات
    فرشته‏ی مهر
    هو معکم اینما کنتم
    کانون فرهنگی و واحد عقیدتی بسیج حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالی
    شیعه علی
    پایگاه اطلاع رسانی شاهد
    الکوثر
    فرزاد خلفی
    نهج البلاغه
    تک ستاره
    کوچه ام آفتابی که نیست هیچ مهتابی هم نیست و شاید اصلاً کوچه نیست
    صدیق الاکبر
    تالار شبستان

  • نوای عشق

  • ازدواجی آسمانی!
    نویسنده: محمدعلی پنج شنبه 85/9/30 ساعت 5:14 عصر

    بسم رب المنتظر المهدی

    درب خانه به صدا در آمد. ام سلمه با تعجب سئوال کرد چه کسی میتواند باشد؟ پاسخ شنید که او محبوبترین خلق نزد خدا و رسولش است! درب منزل باز شد و علی علیه السلام با احترام وارد شد و سلام نمود. از حیا چشم بر زمین دوخته بود و گویی قفلی بر دهان مبارک زده بود که گره آن فقط با دستان رسول اکرم (ص) گشوده میشد.

    چه شده است یا علی؟! برای کاری نزد من آمده‌ای؟ خواسته ات را بگو! هرچه باشد برآورده میکنم.
    امیرمؤمنان که گویی منتظر رخصت پیامبر بود لب گشود: ای رسول خدا! شما مرا در دامان خویش تربیت کردید و برای من از پدر و مادرم عزیزتر هستید، خواستم خانه‌ای داشته باشم و همسری اختیار کنم.

    برق شادی در چشمان رسول اکرم (ص) درخشید. گویا او نیز سالیانی است که انتظار چنین لحظه‌ای را میکشد. خواسته‌ی تو چیست؟

    امیرمؤمنان نگاه بر زمین دوخت و زیر لب نام مبارک صدیقه طاهره سلام الله علیها را به زبان جاری ساخت.

    رسول اکرم(ص) ابراز رضایت کردند و فرمودند باید با دخترم نیز مشورت کنم و نظر او را جویا شوم.
    زهرا جان! پدرت به فدایت! پسر عمویم علی برای خواستگاری تو نزد من آمد. میدانی که او بهترین خلق نزد من است. نظر تو راجع به این وصلت چیست؟

    زهرا(س) نیز سر به زیر انداخت و سکوت اختیار کرد. لبخند رضایت بر لبان پیامبر(ص) نشست.
    چه غوغایی در آسمانها برپا شده! قبل از رسول اسلام ،‌خداوند فاطمه را به عقد علی درآورد و اینک بشارت است که به رسول خدا میرسد و او این بشارت را به علی میدهد: جبرئیل بر من نازل شد و فرمود خداوند به بهشت و بهشتیان دستور داده که خود را زینت کنند ، درخت
    طوبى به فرمان الهى زیورها به خود آویخت و حوریان بهشتى خود را آراستند. آنگاه خداوند به فرشتگان فرمان داد در آسمان چهارم در کنار بیت المعمور گرد آیند. حوریان به فرمان الهى به خواندن سوره طه و سوره یس و حمعسق، مشغول شدند. نسیم بهشتى وزیدن گرفت و بوى خوش عطر فضا را آکنده کرد. رضوان، خزانه دار بهشت به فرمان خدا منبرى از نور بر در بیت المعمور نصب کرد، و راحیل که از همه فرشتگان خوش سخن‏تر است بر آن منبر بالا رفت و خطبه خواند. سپس خداوند به من دستور داد تا خطبه عقد را بخوانم. درخت طوبى زیورها و زینتهاى خود را بر زمین ریخت. حوریان دانه‏هاى مروارید و یاقوت و زبرجد را که از درخت طوبى مى‏ریخت جمع مى‏کردند. فرشتگان بپا خاستند و سنبلها و قرنفلهاى بهشتى را به هوا مى‏پاشیدند.

    آنگاه رسول خدا(ص) به مسجد آمد و در مقابل دیدگان مهاجر و انصار، شادمانی دلش را به عقد جانشینش درآورد.

    فاطمه سوار بر مرکبی به سمت خانه علی در حرکت است. عنان مرکب به دست سلمان فارسی ، مهاجر و انصار بدرقه کننده ، اما این منافقان بر این مشایعت صلاحیت ندارند. رسول خدا میفرماید احساس کردم از آسمان چیزی فرود می‌آید. دیدم جبرئیل با هفتاد هزار ملک و میکائیل همراه با هفتاد هزار ملک فرود آمدند. حضرت فرمودند: براى چه به زمین آمده‏اید؟ پاسخ دادند: آمده‏ایم فاطمه علیهاالسّلام را تا خانه على همراهى کنیم. هفتاد حورى بهشتى نیز پروانه وار پیرامون فاطمه علیهاالسّلام حرکت مى‏کردند. جبرئیل، میکائیل و اسرافیل شروع به گفتن تکبیر کردند و سایر ملائکه هم تکبیر گفتند. بعد پیامبر و سپس سلمان نیز تکبیر گفتند و صداى همه افراد به تکبیر بلند شد.
    به منزل رسیدند! کدام منزل؟ بگذریم...!
    پیامبر (ص) فاطمه و علی علیهماالسّلام را صدا زدند دست حضرت فاطمه علیهاالسّلام را در دست حضرت على علیه السّلام قرار دادند و فرمودند: هذه ودیعة اللَّه و ودیعة رسوله عندک. یا علی دخترم فاطمه امانتی است از جانب خدا و رسولش به نزد تو. سپس آنها را دعا کردند. و چه امانتی بود این امانت! و چه گذشت بر دل نازنین امیرالمومنین در آن شب تیره که با دستان مبارک خویش این امانت الهی را به صاحبش بر میگرداند.

    روز اول ماه ذی‌الحجة ،‌سالگرد ازدواج آسمانی امیرالمومنین و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیهما است. این روز رو به همتون تبریک عرض میکنم. این ده روز اول ماه ذی‌الحجة هم برترین روزهای خداوند در کل سال هستند. انشاءالله که بتونیم قدر این روزها رو بدونیم. اگه داستان رو هم بد نوشتم به بزرگواری خودتون ببخشید. یا علی

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته


    نظرات دیگران ( ) مناسبتها، اهل بیت - ولایت

  • تا حالا بلیط خریدی؟؟
    نویسنده: محمدعلی سه شنبه 85/9/21 ساعت 7:2 عصر

    بسم رب المنتظر المهدی

    مدتی میشد که با هم صحبت نکرده بودیم. از آخرین باری که اون نامردی رو کرد ، دیگه دوست نداشتم ببینمش. اما بعد از ظهر اون روز بود که تلفنم زنگ زد! آره خودش بود. با خنده های همیشگیش شروع کرد به صحبت کردن که آره! بی معرفت! دیگه از ما سراغ نمیگیری. دیگه یادی از ما نمیکنی. قبل از اینکه بتونم حرفی بزنم گفت: دلم خیلی برات تنگ شده. الآن هم رفتم بلیط گرفتم دارم میام تهران ببینمت. هستی که؟؟ نتونستم بهش جواب رد بدم. بالاخره رفته بود و بلیطش رو هم خریده بود. بالاخره یک زمانی ما با هم دوست بودیم. از شما چه پنهون دل من هم براش تنگ شده بود. بهش گفتم باشه!! هستم. بیا ببینمت. من هم خوشحال میشم.

    تلفن رو که قطع کردم رفتم توی فکر! حالا چیکار باید بکنم؟ اگه بهش میگفتم نیاد که خیلی زشت بود. یک فکر خوب به نظرم رسید. بلند شدم و مستقیم رفتم راه‌آهن. روی تمام حرفهای قبلی ذهنم خط کشیدم. یک بلیط خریدم و برگشتم خونه. رفتم وضو گرفتم و اومدم مؤدب دستم رو گذاشتم روی سینه و رو به غرب کردم و گفتم: السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا! آقا جون دیگه از ما سراغ نمیگیرید ، دیگه یادی از ما نمیکنید!! دلم براتون تنگ شده! الآن هم رفتم بلیط گرفتم دارم میام پابوستون.

    چه تلفن خوبی بود! یک چیزی بهم یاد داد که تاحالا از مردم برعکسش رو میشنیدم. وقتی پای حرفشون میشستم میگفتند امام رضا ما رو نمیطلبه! اون روز با خودم فکر کردم مگه میشه امام رئوف کسی رو نطلبه؟ مگه میشه آدم بره و بلیط بخره ، بعد آقا بگه نه! تو نیا؟؟ توی دستگاه اهل بیت علیهم السلام، طلبیدن زیاد دیدم اما تاحالا ندیدم کسی رو نطلبند مگه اینکه خودش طلبه نباشه.

    دیگه زیاد صحبت نکنم! جمعه روز زیارت مخصوص آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام هست. روز 23 ذیقعده! میشه یک روز توی سال به عنوان زیارت مخصوصه آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام مطرح باشه و اون روز آقا صاحب الزمان (عج) اونجا حضور نداشته باشند؟ میشه یک روز رو روز زیارتی معرفی کنند و همه بزرگان به زیارت آقا نیان؟؟

    با اجازه همه دوستان من گناهکار هم انشاءالله روز جمعه نائب الزیاره همه دوستان خواهم بود. دعا کنید که آقا کرم کنند و توی اون روز خوب و بد رو با هم بخرند وگرنه وسط اونهمه اهل دل نمیدونم من با چه رویی دارم میرم؟ اما همون حدیثی که براتون نوشتم من رو امیدوار میکنه. همونی که حضرت به اون جوون مست که از خجالت پشت به آقا کرد فرمودند که در هیچ حالتی به ما پشت نکنید که اثرش خیلی بدتره!(کاملش رو میتونید اینجا بخونید)

    من سر قرار همیشگی با دوستان هستم. روز زیارت مخصوصه آقا ، یک جامعه کبیره به نیابت همه دوستانی که سر میزنند میخونم. شما هم دعا کنید که من آدم بشم. دوستانی هم که باهاشون قرار خاص گذاشتم که توی لیست چهل تاییشون ما رو هم یکجوری جا بدند این دفعه اسمشون رو روی کاغذ نوشتم تا حتما به اسم جبران محبتهاشون بشه. سیدمحسن عزیز!(دریچه‌ای به سوی ملکوت)، بلور مهتاب ، ساحل افتاده ، مرغ باغ ملکوت ، درسهای معنوی طبیعت ، آدینه ، آخرین سپیده ، بزم شبانه ، کشتی نجات و... به یاد بقیه دوستان هم هستم.

    راستی 25 ذیقعده رو هم فراموش نکنید. افضل اعمال اون روز هم زیارت آقا علی ابن موسی الرضاست. در روایت داریم که در روز 23 و 25 ذیقعده حضرت رو زیارت کنید ، از دور یا نزدیک! پس اگه قسمتتون زیارت نشده از همونجا که هستید دلتون رو روانه حرم آقا کنید. یا علی

    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته


    نظرات دیگران ( ) مناسبتها، زیارات - سفرنامه، اخلاق - توبه و راههایش، اهل بیت - امام رضا (ع)، اهل بیت - خواص زیارت

    <   <<   16   17   18   19   20   >>   >

    مناسبتها - وبلاگ ایران اسلام


    بـبـرم پناه زآتـش ، چـو شــود عــذاب بـر پا-- --به محمد و علی و حسن و حسین و زهرا