سلام. اگه یه چیز خیلی خیلی با ارزش داشته باشید چیکارش میکنید؟ مثلا... مثلا اگه 100 ملیون پول نقد داشته باشید ، یا یه ماشین خیلی شیک و گرون!! خب هرکسی سعی میکنه یه جوری از این دارائیش محافظت کنه. مثلا پول رو میذاره توی بانک یا اگه خونه باشه یک جای امن ، یک گاو صندوق خوب. ماشینش رو براش دزدگیر نصب میکنه که نکنه یه خطی بهش بیفته.
حالا به خودمون نگاه کنیم و ببینیم که چی داریم! فکر کنیم آیا دارائیمون اینقدر ارزش نداره که بخواهیم یه جوری ازش محافظت کنیم؟ یک روایت از امام صادق علیه السلام نقل میکنم که روزی یکی از شیعیان خدمتشون میرسه و از فقر و تنگدستی شکایت میکنه. حضرت میفرمایند: اَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَ تَدعِی الْفَقر؟ وَ شیعَتُنا کُلُّهُم اَغنیاء. تو از شیعیان ما هستی و ادعای فقر میکنی در حالیکه تمام شیعیان ما از اغنیاء هستند؟ فرد تعجب میکنه و میپرسه چطور؟ حضرت میفرمایند اگر هزار دینار به تو دهند آیا حاضری دست از ولایت ما برداری؟ فرد جواب منفی میدهد. حضرت سئوال میکنند اگر تمام دنیا را نقره کنند حاضری دست از ولایت اهل بیت رسول خدا برداری؟ فرد جواب میدهد که اگر تمام جهان را از طلا هم پر کنند حاضر نیستم ولایت شما خاندان رو از دست بدهم. حضرت میفرمایند: پس تو فقیر نیستی! فقیر کسی هست که این مهر و محبت و این ولایت را نداشته باشد.(انوار نعمانیة ، ص 349)
طبق این فرمایش امام صادق علیه السلام ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام ارزشی بیشتر از تمام چیزهایی دارند که ما فکر میکنیم با ارزش هستند. حالا من و شما برای حفظ این کالای با ارزش چه کردیم؟ آیا به اندازهی یک ماشین نو که نگرانیم نکنه خطی روش بیفته یا از قیمتش کم بشه برای این ولایتی که به ما ارزانی کردند وقت و انرژی گذاشتیم؟ ولایت امیرالمؤمنین که عنوان صحیفهی مؤمن است! ولایتی که بنا به نص صریح روایات ، بودن یا نبودنش نه تنها شرط قبولی تمام اعمال بلکه شرط کفر و ایمان است. آیا به اندازهی توانمون در شکر این نعمت تلاش کردیم؟ آیا تونستیم جایی از حق امیرالمؤمنین دفاع کنیم... نه! لازم نیست جایی باشه! آیا تونستیم فقط توی دلمون این مهر رو ثابت کنیم؟ تونستیم دشمنان اهل بیت رو از دلمون بیرون کنیم؟ یکی از راههای ایجاد این کار ، کسب معرفت نسبت به خود اهل بیت علیهم السلام و همچنین مطالعهی علمی در مورد وقایع غدیر و جانشینی پیامبر (ص) هست. برای نمونه این مقاله رو با عنوان غدیر بزرگترین عید تمام ادیان مطالعه بفرمایید.
اگر تا قیامت سر به سجده بگذاریم نمیتونیم شکر همین یک نعمت رو به جا بیاریم... اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسِّکین بِوِلایَةِ عَلی اِبنِ اَبیطالِب عَلَیهِ السّلام. بزرگترین عید تمام ادیان جهان ، عید الله الاعظم عید سعید غدیر بر ولی نعمتمون امام زمان (عج) و شما دوستان مخصوصا سادات بزرگوار مبارک. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.: غدیر را دوست دارم چون راه حق را جدا ساخت... غدیر را دوست دارم چون سره را از ناسره مشخص ساخت... غدیر را دوست دارم چون به بعد از مرگ که مینگرم چیزی در دستانم نیست جز اعتقاد به همین موضع... و همین غدیر است که خانه خانه رفتن برترین اوصیاء و سیدهی زنان جهان را ارمغان آورد... همین غدیر است که آنانکه سرنهادند را جایگاههایی رفیع بخشید و آنان که سرباز زدند را وادی سقر مآوی نمود... همین غدیر است که جگر سوخته را باعث شد... و همین غدیر است که بُغضاً لِاَبیک را به همراه داشت و واقعهی کربلا را... همین غدیر است... و امروز نیز همین غدیر است که قبر مادرت را مخفی نگاه داشته... و امروز نیز همین غدیر است که مزار پدرت را بهانهی تخریب است... و تو نیز اکنون بازماندهی غدیری... آقا سرت سلامت... خدا کند که بیایی و حق غصب شده ی غدیر را از غاصبانش باز پس گیری!
تاجری با غلامش برای سفر تجاری سوار کشتی شده بودند. وقتی وسط دریا رسیدند کشتی بر اثر موجها شروع کرد به تکون خوردن. غلام دریا ندیده بود و ترسید و شروع کرد به شیون و بیقراری. هرچی بهش گفتند که کشتی جای امنیه حرف قبول نکرد. حکیمی در کشتی بود. به بازرگان گفت اجازه بده تا غلامت رو آروم کنم. تاجر هم اجازه داد. حکیم دستور داد دست و پای غلام رو بگیرند و به دریا بندازنش! مقداری که غلام در آب دریا بالا و پایین رفت حکیم گفت که غلام رو از آب بگیرند و به کشتی بیارند. غلام وقتی به کشتی بازگشت ، قدر کشتی رو فهمید و آرام و راضی در گوشهای ساکت نشست.
اهل بیت کشتی نجات هستند و در دریای متلاطم دنیا مایهی نجات ما هستند. اگه قدر این نعمت رو ندونیم خدای حکیم ما رو از کشتی رضا و تسلیم به دریای ابتلائات دنیا میندازه. وقتی طعم تلخ غوطه ور شدن در دنیا و جدایی از اهل بیت رو چشیدیم دوباره ما رو به این کشتی بازمیگردونه تا قدر نعمت محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام رو بهتر بدونیم و تکونهای ناشی از امواج و ابتلائات دنیوی ما رو بی قرار نکنه.
حاج آقا دولابی رحمة الله علیه میفرمودند: هیچ ابتلایی چه دنیایی و چه آخرتی به مؤمن نمیرسه الا اینکه ضامنش خداست و خدا جبران میکنه. خداوند فرمود: هرچه دیدی هیچ نگو! من هم هرچه دیدم چیزی نمیگویم. تو در مصائب صابر باش و من هم در بعضی از کوتاهی ها و خطاهایت چیزی نمیگویم.
میخواستم از سفر بنویسم و همراهی جسم و جان، اما دیدم یکی از دوستانم غمگینه! این بود که... مطمئن باشیم که همیشه پدر و مادر برای کودک دلسوزتر هستند. ما هم یقین داشته باشیم که خداوند از ما به ما مهربونتره. یک سخنرانی رو هم از آیت الله مجتهدی حفظه الله اینجا میذارم. اما با یقین گوش کنید.
لحظهی دیدار نزدیک است... باز من دیوانه و مستم... باز میلرزد دلم دستم!!! حال اگر دل همراهی نکند چه؟؟ ای دل! میمانی یا میایی؟؟ همیشه تو رفتی و من تنها ماندم! این بار اگر عزمت جزم نیست من در حال رفتنم. میشنوم که میترسی و میگویی که "خلوت دل نیست جای صحبت اضداد" اما بیا با من همسفر باش تا از خودش بخواهیم. میرویم و میگوییم که دیو و دَد درونمان را خود بیرون بیاورد تا فرشته درآید! حال میمانی یا همسفر میشوی؟ همسفرها همراهند و آمادهی سفر. حیف که تو پا در گِل بمانی! یا علی
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.